per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20012
NAIRU و سیاستگذاری اقتصادی در ایران
Nairu And Economic Policy Making in Economy Iran
زهرا افشاری
zahafshari@yahoo.com
1
احمد یزدان پناه
yazdanpanah@mailinator.com
2
مرضیه بیات
marzeyeh_bayat@yahoo.com
3
دانشگاه الزهرا
دانشگاه الزهرا
در تحقیق حاضر ابتدا صحت فرضیة نرخ بیکاری طبیعی در ایران با استفاده از آزمون همگرایی یوهانسن بررسی شده است، نتایج حاصل، حاکی از عدم وجود رابطة بلندمدت میان تورم و بیکاری در اقتصاد ایران است.. همچنین بهدلیل تغییر نایرو در طی زمان، سری زمانی نایرو در دورة مورد نظر با استفاده از فیلتر HP، برآورد شده است و سپس ارزش متوسط نایرو در دورة 1386-1340 محاسبه شده است. به منظور شناخت موقعیت اقتصاد ایران و ارائه راهکارهای سیاستی، سریهای زمانی نایرو و نرخ بیکاری واقعی در سالهای مورد مطالعه، مقایسه شده است.
مقایسة سریهای زمانی نایرو برآورد شده با نرخ بیکاری سالانه، نشان میدهد که در دوره مورد بررسی، نرخ بیکاری واقعی بالاتر از نایرو بوده است (به استثنای سال86 )، در این شرایط، اعمال سیاست انبساطی در جهت کاهش بیشتر بیکاری در بلندمدت منجر به شتاب بخشیدن به تورم خواهد شد بدون اینکه نقشی در کاهش بیکاری داشته باشد. بنابراین به نظر میرسد برای دستیابی به یک نرخ تورم باثبات در بلندمدت، کنترل حجم پول و بهکارگیری یک قاعده پولی میتواند بیکاری را به موقعیت نایرو بلندمدت خود هدایت کند.
طبقهبندی JEL: E24، E31، J60، N0
In this research, the attempt was made to test the existence of the natural rate hypothesis in Iran, by using a Johansson cointegration test. The results do not reveal any long run relationship between inflation and unemployment in Iran for 1340-1386 periods.
Because of the time varying nature of NAIRU, the HP filter was applied to estimate the time series of NAIRU. Comparing the NAIRU time series and the actual unemployment rates reveal that, in the period under consideration (except for 1386), the actual unemployment rate was bove NAIRU . The results indicate that, in the long run, the compensatory monetary policy only lead to high inflation rates.Therefore, for catching up to Nairue position. sticking to a monetary rule is required.
JEL classification: E24, E31, J60, JELNO
https://jte.ut.ac.ir/article_20012_a4016a394fe6a350cb66620cf0747c98.pdf
انتظارات تورمی
فیلتر HP
فیلیپس بلندمدت
نایرو
Expected inflation
Filter HP
long run Philips
NAIRU
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20013
بررسی عوامل زیست محیطی مؤثر بر قیمت منازل مسکونی تهران به روش هدانیک
Environmental Effective Factors on Houses Prices in Tehran: Hedonic Pricing Approach
علی امامی میبدی
emami@atu.ac.ir
1
آرش اعظمی
azami@mailinator.com
2
احسان حق دوست
haghdoost@mailinator.com
3
دانشگاه علامه طباطبایی
امروزه مسائل و مشکلات زیستمحیطی از جمله آلودگی هوا یکی از مهمترین موضوعات قابل توجه در شهرهای بزرگ است. یکی از مهمترین دلائل این اهمیت، تأثیرگذاری این عوامل بر قیمت املاک و منازل مسکونی است. بنابراین بررسی چگونگی تأثیرگذاری عوامل مختلف بر قیمت واحدهای مسکونی اهمیت خاصی دارد. در این مقاله با یک رویکرد زیستمحیطی و با استفاده از روش قیمتگذاری هدانیک، میزان تأثیرگذاری این عوامل (شامل متغیرهای زیستمحیطی همچون میزان آلودگی هوا و فضای سبزسرانه) بر قیمت منازل مسکونی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام تحقیق از دادههای مقطعی سا ل 1383 مربوط به 17 منطقة شهرداری تهران استفاده شده است. روش مورد استفاده، روش حداقل مربعات معمولی و فرم تابع لگاریتمی است. برای تفکیک تأثیر بعضی از متغیرهایی که برای واحدهای مسکونی ویلایی و آپارتمانی متفاوتاند از متغیرهای مجازی استفاده شده است. براساس نتایج بهدست آمده، از بین همة متغیرها، عامل مساحت واحد مسکونی دارای بیشترین تأثیر بر قیمت منازل بوده است. از بین متغیرهای فیزیکی نیز عمر ساختمان همچنین تأثیر قابلتوجهی بر قیمت داشته است. همة متغیرهای زیستمحیطی مانند میزان آلودگی هوا برحسب شاخص استاندارد آلودگی و سرانه فضای سبز نیز دارای تأثیرات مورد انتظار و معناداری بودهاند. علاوه بر این، مجاورت واحد مسکونی با فرودگاه نیز تأثیر منفی بر قیمت منازل مسکونی داشته است.
طبقهبندی JEL : Q50، Q51، Q58
Nowadays, environmental problems such as air pollution are the most effective factors in metropolitans. So that, the most important effect of environmental factors such as air pollution has been on prices of residential houses. So, investigation the effects of different factors on residential houses shows that prices have special importance. This article has investigated an environmental approach. By using Hedonic Pricing Method, rate of effects of these factors on Tehran residential houses has been investigated. For this research we have used cross section data of 1383, regarding 17 areas of Tehran, by using the OLS procedure with the log-log formulation. For separation of effects of variables which are different for residential units, flats and villas dummy variables have been used. As results, among those variables, square factor of units has the most effects on houses prices. Among physical variables age of building has considerable effects on prices. Environmental variables such as rate of air pollution, according to PSI standard pollution indicator have significant effects. In addition, the closeness of residential houses to airport have negative effect on houses price.
JEL Classification: Q50, Q51, Q58
https://jte.ut.ac.ir/article_20013_6b82c36b7a1a292fc95a869bd74fcb17.pdf
آلودگی هوا
تهران
روش قیمتگذاری هدانیک
محیط زیست
Air pollution
environment
Hedonic pricing approach
TEHRAN
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20014
تعیین سبد غذایی برای گروههای درآمدی مختلف با استفاده از منطق فازی
Determination of Food Basket for Various Income Groups by Using Fuzzy Logic
محمد حسین پورکاظمی
1
محمد سوزنده
m_soozandeh@yahoo.com
2
دانشگاه شهیدبهشتی
انسان بهعنوان رکن اصلی اقتصاد جامعه دارای نیازمندیهایی است که مهمترین آنها نیاز به امنیت غذایی و تغذیه سالم است. در جامعة ایران دو گروه از افراد وجود دارند که از امنیت کامل غذایی برخوردار نیستند، این دو گروه شامل کسانی هستند که یا بهعلت بضاعت مالی توانایی تهیه مواد غذایی سالم و مغذی را ندارند و یا اینکه علیرغم توانایی مالی، بهعلت مصرف غیرصحیح مواد غذایی فاقد امنیت غذاییاند. لذا دو عامل در ایجاد امنیت غذایی افراد نقش مهم ایفا میکنند که شامل درآمد و ارتقای دانش غذایی افراد میشوند و با معرفی سبد غذایی مناسب میتوان به این دو دست یافت. در این مقاله ضمن استفاده از نظرات متخصصان تغذیه و بهداشت، برای اولین بار به کمک منطق فازی با تابع عضویت ذوزنقه وبا استفاده از دادههای مرکز آمار و جداول ترکیبات مواد غذایی، یک سبد غذایی برای دهکهای خانوارهای شهری و روستایی تعیین شده است. همچنانکه خواهیم دید، ماهیت تغذیه و انسان آنچنان است که روش استفاده از منطق فازی بر دیگر روشها برتری دارد. ما در اینجا با تعریف 21 تابع هدف و 27 مجموعه مواد غذایی و 10 مادة مغذی و 78 قید با ضرایب فازی و با استفاده از برنامهریزی آرمانی یک سبد غذایی را بهدست آوردهایم. این سبد غذایی علی رغم آنکه نیاز افراد به مواد غذایی را مرتفع میکند از کمترین هزینه نیز برخوردار است. با تعیین سبد غذایی و هزینة آن خط فقر مشخص شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که خانوارهای روستایی در دهکهای اول و دوم هزینهای و خانوارهای شهری در دهک اول، توانایی مالی جهت خرید مایحتاج غذایی را نداشتهاند. لذا به امنیت غذایی دسترسی نخواهند داشت. هزینة سبد غذایی ارائه شده از این روش که برای اولین بار در ایران محاسبه شده از دیگر روشهای معمول کمتر است.
As the main element of economy, human being has requirements the main one of which is the need for food security and healthy nutrition. Unfortunately, in the Iranian society there are two groups of people who do not enjoy food security. These groups include people who either do not have the financial means to provide healthy and nutritious food or those who, despite having the financial means, lack the necessary knowledge regarding proper combination of various food groups. Therefore, the two main factors which play important role in creating people’s food security are 1) income (financial ability) and 2) knowledge regarding nutrition and preparation of proper food basket.
In this paper at the first time by using fuzzy logic with trapezoidal membership function, data from statistical center and food ingredients tables, a food basket for urban and rural families is defined and we will see that fuzzy logic is preffered to other methods.for this problem (obtain basket food) we have 21 objectives , 27 variables , 10 nutrition and 78 constrains that by using goal programming we receive a food basket which, requires the least cost.
The cost of the said basket determines which income groups are capable of providing for their nutritional needs and which are not.
Findings of this study indicate that I) Urban families within the first ten percentile point and rural families within the first ten and twenty percentile points do not have the necessary financial means to provide for desired food security.
JEL Classification: P61, C12, I39, I36, P46
https://jte.ut.ac.ir/article_20014_b4ecafa35b57121efd09a1259ab1c140.pdf
امنیت غذایی
بهینهسازی فازی
خط فقر
سبد غذایی
منطق فازی
Food security- Food basket- Poverty- Fuzzy logic- Fuzzy optimization
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20015
بررسی رابطة علّی میان انتشارکربن و درآمد ملی، با تأکید بر نقش مصرف انرژی
Causality between Co2 Gas Emission and National income with Emphasis on Energy Consumption in IRAN
غلامعلی شرزهای
sharzehi@mailinator.com
1
مجید حقانی
haghani@mailinator.com
2
دانشگاه تهران
بخش بزرگی از مصرف انرژی در جهان توسط سوختهای فسیلی تأمین میشود، که این امر موجب انتشار وسیع مواد آلایندة سمی و خطرناک و نیز آسیبهای جهانی همچون گرم شدن کرة زمین و تغییرات آب و هوائی شده است. آنچه مسلم است مصرف انرژی در جهان به منظور رشد اقتصادی رو به افزایش است و در نتیجه نشر گازهای گلخانهای بهویژه CO2 در اثر مصرف سوختهای فسیلی روندی فزاینده دارد. در این زمینه رابطة علّی میان متغیرهای اقتصادی از قبیل درآمد ملی با انتشار آلایندههای زیست محیطی، قابل آزمون و بررسی است. در این مقاله سعی شده است که رابطة علّیت گرنجر بین مصرف انرژی، درآمد ملی و انتشارکربن به همراه عوامل دیگری مثل نیروی کار و سرمایه مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان میدهد که یک رابطة علّیت یک طرفه از درآمد ملی به مصرف انرژی وجود دارد، اما رابطة علّیت میان درآمد و انتشارکربن مورد تائید قرار نگرفت، در نتیجه میتوان بیان داشت که افزایش درآمد ملی طی دورة 1353 تا 1384، تأثیری بر میزان انتشارکربن در ایران نداشته است. علاوه بر این، مصرف انرژی علت افزایش انتشار کربن شناخته شده، این در حالی است که انتشار کربن علت افزایش درآمد تشخیص داده نشده است.
طبقهبندیJEL : F18,Q51,Q56
The purpose of this paper is to investigate causality relationship between emission of carbon Dioxide, the level of national income and energy consumption in Iran consumption of fuel fossil as an input of production or as a final consumption which produces significant amount of pollution such as green house gases in the world. C02 emission is the most important green – house gases which has the considerable role to global warming during these recent decades. The present paper tries to investigate the Granger Causality between the rate of growth of income and amount of co2 gas emission, labor force, capital level and energy consumption.
The results indicates that
1- There exists a causality relation from national income to energy consumption
2- Causality relation between income and co2 gas emission has not been verified. In other words the increase of national income does not have effect on the amount of co2 emission in Iran within the 1974-2005period.
3- There is no causality relation from co2 emission to national income, energy consumption, labor force and capital level.
4- Energy consumption causes co2 gas emission.
JEL Classification: F18,Q51,Q56
https://jte.ut.ac.ir/article_20015_39fe5a02cc81ef8d5f25b45b8f487b4b.pdf
انتشارکربن
تولید ناخالص ملی
علّیت گرنجر
مصرف انرژی
carbon emission
Energy Consumption and Granger Causality
GDP
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20016
کاربرد ارزش در معرض ریسک (VaR) در تشکیل سبد سهام بهینهی در بورس اوراق بهادارتهران
Optimum Portfolio Selection Using Value at Risk in Tehran Stock Exchange
ابراهیم عباسی
abbasiebrahim2000@yahoo.com
1
بابک تیمورپور
teimurpur@mailinator.com
2
منوچهر برجسته ملکی
maleki@mailinator.com
3
دانشگاه الزهرا
مؤسسهی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی
این پژوهش، به دنبال استفاده از ارزش در معرض ریسک، به عنوان یک معیار اندازهگیری ریسک در تشکیل سبد سهام بهینه در بازار بورس تهران است.در این پژوهش ارزش در معرض ریسک محاسبه شده به روش پارامتریک با استفاده از بازدههای 15 روزهی 100 شرکت از تاریخ 1/1/1380 تا تاریخ 1/9/1386، به عنوان یک محدودیت به مدل سبد سهام مارکویتز، اضافه شده است. با تغییر پارامترهای ارزش در معرض ریسک مورد قبول سرمایهگذار و درصد اطمینان مورد قبول او، سبدهای بهینة مختلفی تشکیل شدهاند. نتایج نشان میدهد که افزودن محدودیت ارزش در معرض ریسک به مدل مارکویتز، ممکن است مرز کارا را محدود کرده، آنرا به یک نقطه تبدیل کند و یا از بین ببرد. نکات قابل توجه در این مقاله، در مقایسه با پژوهشهای مشابه دیگر، استفاده از اعتبارسنجی بازخورد به شکلی نوین و مطالعة موردی بازار بورس تهران است.
طبقهبندی JEL: G11, G32
This research aims to use VaR as a risk measure to find the optimum portfolio in Tehran Stock exchange. In this research VaR which is calculated with parametric method by using the 15 daily returns of 100 companies from March 21, 2001 to November 22, 2007 was added to the Markowitz model of portfolio optimization as additional constraint. by changing the accepted VaR and accepted confidence level, various portfolios designed. Finally the findings indicate that adding VaR constraint to the Morkowitz model may limit the efficient frontier, change it to a point or eliminate it completely.this research differes from comparable research in using the backtesting in a novel way and case study of Tehran Stock Exchange.
JEL Classification: G11, G3
https://jte.ut.ac.ir/article_20016_0ce3f1292b2eed9dcb1a47caa47dea4d.pdf
ارزش در معرض ریسک
سبد سهام بهینه
مرز کارا
واریانس
efficient frontier
Optimum Portfolio
Value at Risk
Variance
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20017
تأثیر نخست شهری بر رشد اقتصادی کشور
The Impact of Urban Primacy on Economic Growth in Iran
شکوفه فرهمند
farahmand.shekoofeh@gmail.com
1
سید کمیل طیبی
2
نعمت اله اکبری
nemata44@yahoo.com
3
دانشگاه اصفهان
دانشگاه اصفهان
دانشگاه اصفهان
یکی از جنبههای که در ادبیات اقتصاد شهری به آن پرداخته میشود، شکل توسعة شهری و تأثیر آن بر رشد اقتصادی است. مطابق تئوری، رابطة رشد اقتصادی و تمرکز شهری به شکل U معکوس است. شکل توسعة شهری در ارتباط با نحوة پراکندگی منابع در شهرهای موجود در سیستم شهری است و تحت عنوان تمرکز شهری مورد بررسی قرار میگیرد. در حقیقت، تمرکز شهری نشان میدهد که منابع شهری تا چه حد در یک یا چند شهر بزرگ اقتصاد متمرکز شده و یا در میان شهرهای مختلف پراکنده شدهاند. برای اندازهگیری تمرکز شهری، از سه شاخص هیرشمن-هرفیندال، ضریب توزیع پرتو و نخست شهری، استفاده میشود.
در این مطالعه، از شاخص نخست شهری در اندازهگیری تمرکز شهری استفاده و تأثیر آن بر رشد اقتصادی ایران در قالب مدل رگرسیونی رشد سولو- سوان، برای دورة 1385-1339، بررسی میشود. همچنین، سطح بهینة نخست شهری ایران در سطوح مختلف توسعه، اندازهگیری و اثر عوامل مختلف بر آن، مطالعه میشود. نتایج مطالعه نشان میدهد که نخست شهری بر رشد اقتصادی مؤثر است و شکل اثرگذاری آن پویا و تابعی از سطح درآمد است.
طبقهبندی JEL : R12, O40
The shape of urban development and its impact on economic growth is one of the most important issues in urban economic literature. In accordance to the corresponding theory, economic growth and urban concentration have an inverse-U shape relation. The shape of urban development is related to how resources are spread out in existing cities of an urban system and investigated under the term of urban concentration. Indeed, urban concentration shows that at any point in time resources may be concentrated (accumulated) only in one or a few large cities or spread too thinly across more cities. Three indicators are used for measuring urban concentration: Hirschman-Herfindahl Concentration Index, Pareto Distribution Coefficient and Urban Primacy.
In this study we focus on Urban Primacy indicator and examine its effect on economic growth in Iran based on a Solow-Swan growth specification during 1960-2006. Also the optimal level of urban primacy is computed and the effects of its main determinants are examined. The empirical results show that urban primacy influences significantly and dynamically Iran’s economic growth.
JEL Classification: R12, O40
https://jte.ut.ac.ir/article_20017_dd204edef027256f027a73bd697faace.pdf
تمرکز شهری
رشد اقتصادی
مدل سولو- سوان
نخست شهری
economic growth
Solow-Swan growth
Urban concentration
urban primacy
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20018
انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی در بازار بیمة درمان ایران
Analysis of Adverse Selection and Moral Hazard in Health Insurance of Iran Case Study of Medicine and Paraclinical Services
غلامرضا کشاورز
g.k.haddad@sharif.edu
1
مهدیه زمردی انباجی
mahdieh_zomorrodi@yahoo.com
2
دانشگاه صنعتی شریف
هدف این تحقیق، برآورد یک مدل تقاضای مصرف خدمات درمانی (دارو و خدمات پاراکلینیکی) در ایران، با وجود ناهمگنی غیرقابل مشاهده در وضعیت سلامتی افراد و آزمون وجود کژگزینی و کژمنشی در این صنعت، با استفاده از آمار نمونهگیری بودجة خانوار ایران در سال 1385 است. مدل اصلی از روش GMM، برآورد و با استفاده از روشهای آمار ناپارامتری، وجود این دو پدیده آزمون میشود. مدل مورد استفاده دارای کمترین فرض دربارة چگونگی سیاست بازپرداخت بیمهای، توزیع وضعیت سلامت پنهان افراد و همچنین انتخاب نوع بیمه است. نتایج، وجود کژگزینی را در میان بیمه شدگان خویش فرما و صاحبان حرف و مشاغل آزاد و مخاطرات اخلاقی را در میان تمام انواع بیمة درمان در ایران (کارمندان دولت، کارگران و کارفرمایان، خویش فرمایان و صاحبان حرف و مشاغل آزاد)، تأیید میکند.
طبقهبندی JEL : C14, D82, I11
This paper aims to estimate a model of demand for health insurance and medical care in Iran in the presence of the heterogeneous and latent health status of individual; moreover it tests the asymmetry of information in the health insurance industry of Iran. Our dataset consists of whole family budget survey of 2006. The parameters of model are estimated by G.M.M method and The model used in this arthicle used the minimum assumption about the insurance refound policies, statistical distribution of individual’s latent health status, and selection of insurance type.
JEL Classification: C14, D82, I11
https://jte.ut.ac.ir/article_20018_d36afdf3c98db083195959893b305b69.pdf
اطلاعات نامتقارن
بازار خدمات درمانی
روشهای نیمه پارامتری
Adverse selection
health insurance
Iran
Moral hazard
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20019
بررسی شکاف تورمی میان خانوارهای مناطق شهری ایران
Inflation Gap between Households of IRAN in Urban Areas
اکبر کمیجانی
akomijani@cbi.ir
1
ابوالفضل غیاثوند
ghiasvand@mailinator.com
2
دانشگاه تهران
این مقاله سعی کرده است با استفاده از روش شناسی اقتصاد خرد به این سؤال پاسخ دهد که الگوی مصرفی که مبنای محاسبة CPI و نرخ تورم قرار میگیرد، نماینده الگوی مصرف چه بخشی از جامعه است؟ و آیا تفاوتی میان نرخ تورم خانوارهای ثروتمند و فقیر کشور وجود دارد؟
برای پاسخ به این سئوال در بخش مبانی نظری با استفاده از مباحث شاخص هزینة زندگی اثبات شد که الگوی مصرف مبنای محاسبة CPI، نزدیک به الگوی مصرف خانوارهای ثروتمند جامعه است. محاسبههای انجام پذیرفته در این تحقیق نشانگر آن است که الگوی مصرف سبد CPI در سال 1383، نزدیک به الگوی مصرف خانوارهای دهک هشتم هزینهای است. در مقابل روش مرسوم محاسبة وزنهای اقلام مشمول CPI، روش مردممدارانه است، بهطوریکه همة خانوارها، اهمیت یکسانی در تشکیل سبد CPI دارند. وزن اقلام مشمول CPI، میانگین سادهای از وزن اقلام فوق در سطح خانوارها است. تفاضل CPI و نرخ تورم محاسبه شده به دو روش فوق الذکر، بهعنوان شکاف CPI و تورم معرفی میشود. تجزیه و تحلیل این شکاف نشانگر آن است که علامت منفی شکاف فوق بیانگر تورم بالاتر برای خانوارهای با هزینة پایین است. نتایج بهدست آمده برای محاسبة شکاف تورم طی دورة 85- 1369، نشان میدهد که بهجز دو سال 1373 و 1374 در تمامی سالهای این دوره نرخ تورم خانوارهای با هزینة پایین، از نرخ تورم خانوارهای با هزینة بالا، بیشتر است. این شکاف با لحاظ کردن تعدیل کیفی CPI افزایش مییابد.
طبقهبندی JEL: C43, E01, E31, D11, D12
This paper attempts to employ microeconomics methodology to answer the following questions:
For which group of society the consumption pattern which is used as a basis to calculate consumer price index (CPI) and inflation rate, stands for is there any difference between inflation rate of poor and rich households in IRAN?
Calculations done in this paper show that the consumption pattern which belongs to CPI basket (2004) is close to household consumption pattern which is in the 8th decile of expenditure distribution. Beside the conventional method of calculating expenditure shares of items included in CPI basket, the democratic method is provided to all households to have equal importance (weight) in creating CPI basket. the expenditure share of items included in CPI basket is a simple average of the expenditure share of items across households.In the democratic approach, the expenditure pattern of each household is considered in equal measure in determining the CPI index.
The difference between CPI(inflator rate) calculated according to the above mentioned methods is called as CPI (inflation gap) or Plutocratic gap.
Analysis of this gap shows that negative plutocratic gap implies higher inflation rates for households with low expenditure (the poor).The obtained results of calculating inflation gap during 1369-1385 (1990- 2006) in IRAN show that in this long period (except the years 1373 and 1374) inflation rate of household with lower expenditure (the poor household) is higher than that of household with higher expenditure (the rich household). This gap is increased when we include CPI quality adjustment.
JEL Classification:F18,Q51,Q56
https://jte.ut.ac.ir/article_20019_05e06c69bf5b56dbdf7ad9d38bd59f7d.pdf
شاخص بهای مصرفکننده
شاخص ثروتمدارانه
شاخص مردممدارانه
شکاف ثروت-مدارانه و تورم
consumer price index
Democratic Index
Inflation
Plutocratic Gap
Plutocratic Index
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20020
مقایسة تطبیقی منحنی فیلیپس کینزی های جدید با منحنیهای فیلیپس متعارف برای اقتصاد ایران
Comparison between New-Keynsians Philips Curve and Standard Philips Curve for Economics of IRAN
ابراهیم گرجی
egorji@gmail.com
1
مهدی فولادی
fouladi@mailinator.com
2
دانشگاه تهران
منحنی فیلیپس، مبادلة بین تورم و بیکاری است.این منحنی در سال 1958 برای اولین بار توسط پروفسور فیلیپس ارائه شد و از سال 1958 تاکنون پیشرفتهای زیادی در این زمینه توسط مکاتب مختلف انجام گرفته است. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن بررسی و برآورد منحنی فیلیپس کینزیهای جدید (برگرفته از مقالة منکیو در سال 2000 ) برای اقتصاد ایران، مقایسهای تطبیقی بین نتایج حاصل از این برآورد و نتایج حاصل از سایر مدل-های متعارفی که در سالهای گذشته برای اقتصاد ایران آزمون شدهاند، انجام پذیرد. نتایج حاصل از این برآورد و مقایسة تطبیقی، بیانگر سازگاری و انطباق بیشتر منحنی فیلیپس کینزیهای جدید با شرایط اقتصاد ایران نسبت به سایر مدلهای متعارف است. با توجه به این مطلب، رابطة معکوس میان تورم و بیکاری در بلندمدت و کوتاهمدت مورد تأیید قرار میگیرد، البته این رابطه در بلندمدت ضعیفتر است و سیاستگذاران میتوانند توسط سیاستهای طرف تقاضا نرخ تورم و بیکاری را در کوتاهمدت و بلندمدت تحت تأثیر قرار دهند، البته این تأثیرگذاری در کوتاهمدت بیشتر است.
طبقهبندی JEL:E31, E24
Unemployment-inflation trade-off is known as Philips curve. This relationship was first defined for England economy by Professor Philips since 1958. Much development has been submitted by different economic schools about this innovation.
In this paper, apart from dealing with the New-Keynesians Philips curve, the curve mentioned is estimated for Iranian economy. In addition, we are going to compare the result of this estimation with the result of other studies. The result shows that, in comparison with other standard models, New-Keynesians Philips curve is more corresponding with economic condition of Iran.
Considering this matter, unemployment-inflation trade-off exists both in long-run and short-run, however, this relationship is weaker in the long-run and politicians can influence inflation and unemployment rate in the short-run and long-run by demand management policies, but this influence is weaker in the long-run.
JEL Classification: E31, E24
https://jte.ut.ac.ir/article_20020_95e490a84878596ec9feeda8bb27bf89.pdf
سیاستهای طرف تقاضا
مدل های متعارف
منحنی فیلیپس کینزی های جدید
نرخ بیکاری
نرخ تورم
demand management policies
Inflation
New-Keynesians Philips curve
standard models
Unemployment
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2010-01-21
44
2
20021
بررسی نقش بهرهوری کل عوامل تولید در رشد تولیدات بخشهای عمدة اقتصادی ایران
The Impacts of Total Factor Productivity (TFP) on the Growth of the Iran's Main Economy Sectors
محسن مهرآرا
mehrara@ut.ac.ir
1
ابراهیم احمدزاده
economyut@gmail.com
2
دانشگاه تهران
در تحقیق حاضر سهم رشد بهره وری کل عوامل تولید و رشد نهادههای تولیدی کار و نیروی سرمایه در رشد تولیدات بخشهای عمدة اقتصادی (بخش کشاورزی، صنعت و معدن و بخش خدمات) و کل اقتصاد غیرنفتی طی دورة 1383- 1345 مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که متوسط سهم رشد TFP در رشد تولیدات بخش اقتصاد غیرنفتی طی برنامة اول، دوم و سوم توسعة اقتصادی به ترتیب معادل 39.5، 12.2 و 24.8 درصد بوده است و برای برنامة چهارم توسعه پیشبینی میشود مقدار آن به 32.6% ارتقاء یابد. البته طی سه برنامة توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور سهم TFP بخش خدمات در رشد تولیدات اقتصاد غیرنفتی بیشتر از سایر بخشها و سهم TFP بخش کشاورزی کمتر از سایر بخشها میباشد. با وجود اینکه میانگین نرخ رشد موجودی سرمایه و ارزش افزودههای بخشی در دورة قبل از انقلاب به مراتب بیشتر از متوسط آن در دورههای مختلف بعد از انقلاب بوده، ولی رشد بهرهوری کل عوامل تولید سهم بیشتری در رشد اقتصاد غیرنفتی در دورة بعد از انقلاب (23/18%) نسبت به دورة قبل از انقلاب (9/10) داشته است. کاهش رشد موجودی سرمایه، ارزش افزودههای بخشی و بهرهوری عوامل تولید در برنامة دوم دلالت بر آسیب پذیری بالای اقتصاد کشور از جمله بهرهوری عوامل تولید نسبت به درآمدهای ارزی و تکانههای بیرونی دارد.
طبقهبندی JEL: L1 ، D2، O4
This study analyzes the contribution of the Sectoral Total Factor Productivity Growth (TFPG) and the input's growth to the Iran's economy sectors growth during 1345 -1383. The major findings show that the average contribution of TFP growth to non-oil output's growth during first, second and third development plans has been 39.5%, 12.2% and 24.8% respectively, amounting to (as estimated) 32.6% during the fourth plan. During the development plans after revolution, the average contribution of TFP growth in service sector to non-oil GDP growth has been more and in agricultural sector less than the other ones. Even though, the average growth of capital stock and sectoral value-added before the revolution has been much more than those after revolution, but the contribution of TFP to non-oil economic growth in the aftermath of the 1979 revolution(i.e. 18.23%) has been more than the ones before the revolution (i.e. 10.9%). Reduction in the growth of capital stock, sectoral value-added and factors productivity during second development plans imply the high vulnerability of economic growth and TFP to external shocks.
JEL Classification : L1, D2, O4
https://jte.ut.ac.ir/article_20021_0b86a232888df63040576483e87efe1a.pdf
اقتصاد غیرنفتی
بهره وری بخشی
بهره وری کل عوامل تولیدی (TFP)
توابع تولیدی
رشد بخشی
Non Oil Economy
Sectoral Productivity
total factor productivity
Production Functions
Sectoral Growth