per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
1
20
10.22059/jte.2013.30357
30357
سطح آموزش زنان و باروری در شهر تهران: یک رهیافت اقتصادی
Women's Education and Fertility in Tehran: An Economic Approach
مجید احمدیان
mahmadian@ut.ac.ir
1
وحید مهربانی
vmehrbani@ut.ac.ir
2
استاد اقتصاد دانشگاه تهران
دکتری اقتصاد دانشگاه تهران
باروری متأثر از عوامل مختلفی است که در میان آنها آموزش جایگاه خاصی دارد. بحث در مورد این موضوع که زنان باسوادتر از باروری کمتری برخوردار هستند یا خیر، انجام مطالعات متنوع و گستردهای را در جوامع مختلف سبب شده است. با تدوین الگویی نظری در اقتصاد خرد باروری نشان داده میشود که وجود رابطهی منفی میان سطح آموزش و میزان باروری امری مورد انتظار است. بدین ترتیب، به منظور بررسی تجربی موضوع و ارائهی شواهد، نمونهای شامل 1294 مشاهده از شهر تهران مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این مطالعهی حکایت از آن دارد که سطح آموزش زنان تأثیری بهشدت منفی بر میزان باروری آنها دارد، بهطوریکه این رابطه از تأثیر منفی آموزش مردان بر باروری زنان نیز قویتر است.
طبقهبندی JEL: D10, I20, J13
The hypothesis which more educated women experience less fertility has motivated many researches. Current study is also carried out in the same direction of those investigations. The theoretical model is designed based on microeconomics of fertility that show since the substitution effect of rising female schooling surpasses the income effect, the presence of negative relation between the level of education and fertility is more likely. Accordingly, we employed a sample including 1294 observations in Tehran. The results suggest that the fertility declines when women's education increases.
JEL Classification: D10- I20- J13
https://jte.ut.ac.ir/article_30357_e5ae6be4e099adb1e9f354e9f80dee57.pdf
آموزش
باروری
تعداد فرزند
زنان
Education
fertility
Quantity of Children
Women
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
21
39
10.22059/jte.2013.30358
30358
امنیت عرضهی گاز طبیعی: ارزیابی بازار آسیا و اروپا براساس شاخص GSSI
Security of Natural Gas Supply: Assessment of Asian and European Markets Based on GSSI Index
علی امامی میبدی
emami@atu.ac.ir
1
علی فریدزاد
faridzadali@yahoo.com
2
دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکدهی اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
دانشجوی دکتری اقتصاد نفت و گاز، دانشکدهی اقتصاد، دانشگاه علامهطباطبائی
گاز طبیعی یکی از منابع هیدروکربوری است که استفاده از آن روز به روز در میان کشورهای مصرفکننده و تولیدکنندهی جهان در حال گسترش است. بازارهای موجود در آسیا و اروپا که با تقاضای رو به رشد منابع هیدروکربوری بهویژه گاز طبیعی در سالهای آینده روبرو هستند، بزرگترین بازارهای مصرف گاز طبیعی در جهان میباشند. بههمین دلیل امنیت عرضهی گاز طبیعی در این کشورها از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این اساس، به کمک برآورد شاخص امنیت عرضهی گاز طبیعی (GSSI)1 میتوان، میزان آسیبپذیری اقتصاد یک کشور نسبت به شوکهای بالقوهی عرضهی گاز طبیعی را برآورد کرد. برآورد حاصل از بهکارگیری شاخص مذکور نشان میدهد بازار کشورهای منتخب آسیا، کشور چین و هند نسبت به سایر کشورها از وضعیت امنیت عرضهی گاز طبیعی مطلوبتری برخودار هستند. برآوردهای این شاخص در حوزهی انتخابی اروپا نیز نشان میدهد که کشور انگلستان در وضعیت بهتری نسبت به سایر کشورهای مورد مقایسه قرار دارد.
Natural gas is one of the hydrocarbon resources which is consumed vastly in the world. The Asian and European markets, facing with a growing demand of hydrocarbon resources especially natural gas, are the most important consuming markets. Hence, the security of natural gas supply is very important. Based on the estimation of Gas Supply Security Index (GSSI), the amount of vulnerability of selected economies to the potential shocks of natural gas supply is measured. The estimations results show that China and India in comparison with other Asian selected countries have good conditions and on the other hand, the United Kingdom is better than the other European selected countries.
https://jte.ut.ac.ir/article_30358_1e5eefcc67bce91b59d9e63dd3a54410.pdf
آسیا
اروپا
شاخص امنیت عرضه
گاز طبیعی
Asia
Europe
natural gas
Security Supply Index
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
31
60
10.22059/jte.2013.30359
30359
برآورد شاخص آزادسازی مالی در ایران و مقایسهی آن با برخی کشورهای منتخب
Security of Natural Gas Supply: Assessment of Asian and European Markets Based on GSSI Index
انوشیروان تقی پور
1
افسانه موسوی آزاد کسمایی
afsanehmousavi@gmail.com
2
معاون امور برنامهریزی اقتصادکلان، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور،
مدرس مدعو دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
رییس گروه امور برنامهریزی اقتصادکلان و ارزیابی برنامهی معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور
در ادبیات اقتصادی مطالعات مختلفی برای برآورد شاخص آزادسازی مالی بسیاری از کشورها انجام شده، اما در هیچ یک از آنها شاخص آزادسازی مالی برای ایران برآورد نشده است. از اینرو بهمنظور پرکردن این شکاف، در این مطالعهی شاخص آزادسازی مالی برای اقتصاد ایران که در برگیرندهی ابعاد مختلف اصلاحات در بخش مالی میباشد, برآورد شده و با چند کشور نمونه (ترکیه، پاکستان، مالزی و هند) مورد مقایسه قرار گرفته است. بهمنظور بهدست آوردن شاخص جامع آزادسازی مالی از روشهای مختلفی نظیر روش مؤلفههای اصلی (PCM) و جمع ساده شاخصهای زیرمجموعهی آزادسازی مالی استفاده شده است. نتایج یافتهها نشان میدهد که کشورهای ایران، پاکستان و هند طی سالهای اخیر به ویژه از اوایل دههی 1990 میلادی, به انجام اصلاحات مالی در حد محدود اقدام کردهاند به گونهای که شاخص مربوط به آنها طی سالهای اخیر افزایش یافته است، درحالیکه کشورهای ترکیه و مالزی یک دهه زودتر (1980 میلادی) آزادسازی مالی را آغاز کردهاند، همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهد که شاخص مذکور برای ایران از همهی کشورهای مورد مطالعه پایینتر بوده است و بالاترین میزان آزادسازی مالی به کشورهای ترکیه و مالزی اختصاص دارد.
طبقهبندی JEL: G63, E61, E52
There are many studies measured financial liberalization indices, but none of them studied the Iranian case. Therefore, to fill this gap, in this paper we introduce a comprehensive indicator for financial liberalization which considers various aspects of financial sector reforms. Then, we estimate the index and compare the results with Turkey, Pakistan, Malaysia and India. For the estimation of aggregate financial liberalization index, we used different methods of aggregation such as principal component method (PCM) and simple summation. Our findings show that Iran, Pakistan and India have started financial reforms since the mid 1990s, while Turkey and Malaysia have started a decade earlier, in 1980s. Moreover, the results show that the level of financial reforms in Iran is not very high amongst the countries considered while the index related to Turkey and Malaysia are higher than that of other selected countries.
JEL Classification: G63, E61, E52
https://jte.ut.ac.ir/article_30359_31541c470e688ea7251745470506ca6f.pdf
اصلاحات مالی
ایران
شاخص آزادسازی مالی
کشورهای درحال توسعه
Developing Countries
Financial liberalization index
Financial reform
Iran
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
61
79
10.22059/jte.2013.30360
30360
بررسی اثر بخشی ابزارهای سیاست مالی دولت در استان ها
با داده های ترکیبی پویا و روش GMM سیستمی
Investigation the Effectiveness of Fiscal Policy Instruments in Provinces of Iran: Dynamic Panel Data and GMM - SYS Methods
احمد جعفری صمیمی
1
Zahra Elmi
z.elmi@umz.ac.ir
2
شهریار زروکی
zarokish@gmail.com
3
استاد اقتصاد دانشگاه مازندران،
دانشیار اقتصاد دانشگاه مازندران،
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه مازندران،
با توجه به جهتگیری دولت مبنی بر استانی نمودن فعالیتهای دولت و واگذاری مدیریت اعتبارات به استانها، در این پژوهش میزان اثرگذاری سیاستهای مالی دولت بر تولید ناخالص داخلی استانها (ضرایب تکاثری) در کوتاهمدت و بلندمدت در سطح استانهای کشور در سالهای 1379 – 1387، مورد بررسی قرار گرفته و برای انجام تخمینهای مورد نیاز از روش دادههای ترکیبی پویا و تخمینزن گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که ضرایب تکاثری مخارج دولتی و مالیاتها در کوتاهمدت کوچکتر و در بلندمدت بزرگتر از واحد بوده و مطابق با انتظارات نظری، میزان این ضریب برای مخارج دولتی بزرگتر از درآمدهای مالیاتی میباشد. همچنین در کوتاهمدت و بلندمدت، میزان تأثیرپذیری تولید ناخالص داخلی استانهای کشور از مخارج سرمایهای بیشتر از مخارج مصرفی میباشد و ادوار تجاری در اقتصاد ایران اثر محسوس و معناداری بر اندازه ضریب تکاثری مخارج دولت ندارد.
طبقهبندی JEL: E62، C33، H72
Regarding the decentralization of credits management, this study examined the effect of fiscal policies on gross domestic product of the Iranian provinces over the period 2001-2009. Therefore, we used dynamic panel data and employed GMM-SYS method to examine the model. The results show that the government expenditure and tax multiplier coefficients are less than one in short - run but greater than one in the long-run, as expected by theories. Furthermore, our findings indicate that coefficient for government expenditures are larger than tax revenues. However, investment expenditure and business cycles of the provinces have no significant and considerable effect on government expenditure multiplier coefficients, either in short run or long run.
JEL Classification: E62, C33, H72
https://jte.ut.ac.ir/article_30360_ba7c302edc3a085031cb3e915366d109.pdf
دادههای استانی.
روش گشتاورهای تعمیمیافتهی سیستمی
سیاست مالی
ضریب تکاثر
Fiscal Policy
GMM-SYS
Multiplier
Provincial data.
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
81
100
10.22059/jte.2013.30361
30361
برگشت ناپذیری در تخصیص منابع زیستمحیطی: کاربرد الگوی کروتیلا- فیشر در تخصیص بهینهی آب رودخانهی زرینهرود
Irreversibility and Natural Resource Allocation: Applying Krutilla - Fisher Model in Zarinehrood Basin Water Allocation
غلامعلی شرزهای
gasharzei@yahoo.com
1
وحید ماجد
majed@ut.ac.ir
2
دانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
استادیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه علوم اقتصادی
توسعهی منابع آبی و انتقال آب از حوضههای آبریز به مناطق دیگر جهت مصارف شهری، تجاری و صنعتی و عدم توجه به حقوق آبی اکوسیستمهای طبیعی بهویژه در مناطق پایین دست، سبب صدمات جبرانناپذیر و برگشتناپذیری به اکوسیستم طبیعی در دورههای جاری و آتی میشود و رفاه نسلهای حال و آتی را کاهش میدهد، بهویژه اینکه اگر منافع حاصل از حفاظت و صیانت از این منابع فزاینده در نظر گرفته شود، زیانهای رفاهی قابل ملاحظهای را متوجه آیندگان خواهد کرد.
بهرهبرداری گسترده از رودخانههای ورودی به دریاچهی ارومیه، بهویژه زرینهرود، سبب بهوجود آمدن خطرات زیست محیطی جبرانناپذیری شده که ابعاد بینالمللی به خود گرفته است. در مطالعهی حاضر با در نظر گرفتن ارزشهای برگشتناپذیر زیستمحیطی برای یک منبع آبی با کارکردهای اقتصادی و زیستمحیطی نرخ بهینهی برداشت در قالب یک مدل کنترل ارائه و سپس بر مبنای دادههای تجربی، برای زرینه رود وضعیت برداشت از آب رود با در نظر گرفتن برگشت ناپذیری در دو حالت وجود و عدم وجود انباشت برگشتناپذیری از دورههای قبل به کار برده شده است. نتایج نشان میدهد که در دوره مطالعه همواره برداشت از آب منبع بیشتر از حد بهینهای است که توسط مدل ارائه شده است و این امر موجب ایجاد و تشدید برگشتناپذیری در اکوسیستم رودخانه میگردد.
طبقهبندی: Q25, Q27, Q57, C61
Development projects in natural water resources like rivers and lakes, specially transferring water to use in agriculture, domestic and industrial sector without considering environmental values, causes irrecoverable and irreversible damage to ecosystem and future options. If we consider the future generation and species rights, those damages and costs can be very much than we take in.
The above problem has shown its results in the development projects in Urmia Lake basin in north-western Iran. In our case study, water of Zarinerood is transferred to use in domestic and agriculture sector that made a lot of irrecoverable damage to the ecosystem. In this paper, we develop an optimal control model for allocating a natural water resource by considering irreversibility. The model shows that allocating of basin’s water for different uses is not an optimal policy. Indeed, it intensifies the environmental irreversibility in that ecosystem.
JEL Classification: Q25, Q27, Q57, C6
https://jte.ut.ac.ir/article_30361_a5f267aa4c52e4fed86bb077020f8cbd.pdf
آب
الگوی کروتیلا فیشر
برگشتناپذیری
زرینهرود
منابع زیستمحیطی
Environmental irreversibility
Krutilla-Fisher Modelç Zarinehrood
Optimal Allocation
Water
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
101
120
10.22059/jte.2013.30362
30362
چارچوبی تلفیقی برای تحلیل تشکیل احزاب سیاسی به روش اقتصاد هزینهی مبادله
A Synthesis Method for Analysing Party Formation by Transaction Cost Economics
جعفر عبادی
jebadi@ut.ac.ir
1
علی چشمی
ali.cheshmi@gmail.com
2
دانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
استادیار دانشکدهی علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
اقتصاد هزینهی مبادلهی ویلیامسون یک نظریهی بنگاه در اقتصاد نهادی جدید است که تاکنون بسیار برای تحلیل مبادلات اقتصادی به کار رفته و طبق آن تصمیمات ساخت - خرید یا به عبارتی ادغامهای عمودی در بنگاهها تحلیل شده است. نوآوری این مقاله، کاربرد این نظریه برای یک موضوع سیاسی یعنی تشکیل احزاب است. در این راه، مبانی نظریهی انتخاب عمومی (یا نظریهی اقتصادی سیاست) در نقش راهنما عمل میکند. کاربرد اقتصاد هزینهی مبادله برای تشکیل احزاب نیاز دارد نخست، مبادلات بین سیاستمداران با یکدیگر به عنوان واحد نهایی تحلیل انتخابشود، ماهیت ساختارهای تدبیر (انفرادی و حزبی) سیاستمداران برای انجام این مبادلات معرفی شود. ویژگیهای این مبادلات یعنی درجهی اختصاصی شدن داراییها، نااطمینانیهای محیطی و رفتاری و تکرار مبادلات که بر هزینهی هر یک از ساختارهای تدبیر تأثیر دارد، احصا شده و تأثیر محیط نهادی بر هزینه ساختارهای تدبیر تبیین شود. کاربرد این چارچوب برای تشکیل احزاب منتخب در کشورهای آمریکا، ترکیه و ایران نشان میدهد که سیاستمداران آمریکا و ترکیه به دلیل هزینهی کمتر ساختار حزبی (یا هزینه بیشتر رفتار انفرادی) از احزاب استفاده کردهاند، ولی در ایران به دلیل هزینهی بیشتر ساختار حزبی (یا هزینهی کمتر رفتار انفرادی) از احزاب استفاده بسیار محدودی شده است.
طبقهبندی JEL: D23, P16, D71, L31, L25
Transaction Cost Economics (Williamson, 1985) is a theory of the firm in New Institutional Economics that has been applied for analysing economic transaction; especially, make-or-buy decisions or vertical mergers in firms. The contribution of this paper is applying this theory for a political issue that is party formation. Transaction Cost Economics links the party formation to the transaction costs of politicians in different governance structures. So, two types of governance structures for political activities were considered: partisan and individual structures. Then, the factors affecting the cost of a politician in both structures were studied in three groups: the attributes of political transactions (asset specificity, uncertainty and frequency), formal institutions, and informal institutions. The historical evidences are collected about parties in the United States and Turkey show that political institutions in these countries increased politician's costs in individual structure, and they have no choice besides acting in a party structure. But the evidence of political groups in Iran shows that costs of politicians in the party structure is higher than the individual structure. So in Iran, a party which could manage the government has not been formed yet.
JEL Classification: D23, P16, D71, L31, L25
https://jte.ut.ac.ir/article_30362_96694575ef642350c6e18494e7d0d398.pdf
احزاب
اختصاصی شدن دارایی
اقتصاد هزینهی مبادله
ساختارهای تدبیر
محیط نهادی.
نظریهی انتخاب عمومی
Asset specificity
Governance structures
Institutional environment
political party
Public Choice Theory
Transaction cost economics
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
121
138
10.22059/jte.2013.30363
30363
طراحی سازوکار و نقش آن در بازار کالاهای اعتباری؛ با تأکید بر دیدگاه اسلامی
Mechanism Design Theory and Its Role in Credence Goods Market; Emphasizing on an Islamic Perspective
قهرمان عبدلی
1
مهدی موحدی بکنظر
movahedi@isu.ac.ir
2
دانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
مهدی موحدی بکنظر
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع)
بازار کالاهای اعتباری یکی از بازارهایی است که وجود اطلاعات نامتقارن، آن را به بازاری مفقود شده تبدل کرده است. از آن جایی که خریداران کالاهای اعتباری معمولاً به دلیل عدم توانایی در تعیین دقیق تقاضای خود، قادر به برطرف کردن عدم تقارن اطلاعات خود نیستند، بنابراین نفعطلبی و سودجویی افراد متخصص ممکن است با دروغ گفتن به مشتری، انجام ندادن درست کار و یا گرفتن حقالزحمهی بیشتر، سبب تحمیل هزینهی اضافی به مصرفکنندگان این گونه کالاها شود. طراحی سازوکار به عنوان زیر شاخهای از نظریهی بازیها در اقتصاد خرد، چگونگی وابستگی رفتار تعادلی و بهینگی به قواعد بازی را تحلیل میکند. از این رو لازم است در پی طراحی سازوکاری برای دستیابی به یک نتیجهی مطلوب و بهینه از طریق هدایت رفتارهای استراتژیک افراد در شرایط اطلاعات ناقص باشیم. در این مقاله درپی آن هستیم تا با تببین و تحلیل نظری این موضوع در قالب یک بازی ایستا، به عنوان طراح سازوکار، با طراحی، تغییر و تنظیم قواعد بازی به آشکارسازی انگیزهها و ترجیحات پرداخته و به بر طرف کردن مشکلات تخصیص بهینه کمک کنیم. در کنار این سازوکار طراحی شده، نشان داده میشود که سازوکارهایی درونی، همچون عمل به تعالیم اسلامی و دینی، با هزینهای کمتر، زیان اجتماعی بیشتری را که ناشی از اطلاعات نامتقارن در بازار کالاهای اعتباری است کاهش خواهد داد.
طبقهبندی JEL: C70, C78, C79, C90, D02, D82
Credence goods market is one of the markets that the asymmetric information has transformed it to a missing market. Those goods and services that the applicant cannot determine the exact amount of their expenses due to the asymmetric information are called credence goods. From the economists' perspective, transaction in a market where participants are ignorant about each other is a game with incomplete information. Hence, it is necessary to find a way to achieve a desired and optimal output by leading the individuals' strategic behaviour in incomplete information conditions. Mechanism design, as a sub-discipline of game theory, analyses how equilibrium behaviour depends on the rules. As well, it answers to this question that how rules that implement desired market outcomes look like. In addition, there are internal mechanisms such as Islamic and religious teachings that reduce more social losses arising from asymmetric information in credence goods market with a lower cost.
JEL Classification: C70, C78, C79, C90, D02, D82
https://jte.ut.ac.ir/article_30363_147973aa95dc447e273554f1296617b7.pdf
اطلاعات نامتقارن
افراد متخصص
تقلب
شکست بازار
طراحی سازوکار
کالاهای اعتباری
Asymmetric information
Credence goods
Experts
Fraud
Market Failure
Mechanism design
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
139
158
10.22059/jte.2013.30364
30364
بررسی تأثیر درآمد بر شادی نیروی کار در ایران
The Effect of Income on Labor Force Happiness in Iran
پرویز محمدزاده
pmohamadzadeh@yahoo.com
1
حسین اصغرپور
2
امید منیعی
omid.maniei@gmail.com
3
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی، دانشگاه تبریز
در سالهای اخیر مطالعات فراوانی در زمینهی شناخت و آگاهی اقتصاددانان پیرامون فعل و انفعالات موجود بین احساسات نیروی کار و بهرهوری انجام شده است. این مطالعات فرآیندهای مربوط به تحلیلهای ذهنی و احساسی را در قالب متغیری بهنام شادی در معادلات و فرمولهای اقتصادی وارد میکند. شادی نیروی کار میتواند از کانال افزایش بهرهوری بر رشد اقتصادی مؤثر بوده و از این جهت بررسی عوامل تأثیرگذار برآن حائز اهمیت است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر درآمد بر شادی نیروی کار در ایران میباشد. با توجه به ماهیت رتبهای متغیر وابسته شادی نیروی کار روش حداکثر راستنمایی دادههای تابلویی احتمالات ترتیبی برای دادههای پرسشنامهای دو سال 2000 و 2005 به کار گرفته شده است. یافتههای تجربی نشاندهندهی تأثیر مثبت و معنیدار درآمد بر شادی نیروی کار در ایران می-باشد.
طبقهبندی JEL: A300, A130, I000, I100,I200
In recent years, economists have paid attention to the relationship between emotions and productivity. Economists investigated the bi-directional effect of emotion and subjective well-being, such as happiness, on different economic variables, such as productivity, health, income, and so on.
In this paper, we try to study the effect of income on labour force happiness in Iran. For this purpose, we employ data over the period 2000-2005. In addition, because the dependent variable (happiness) is an ordered variable, we use an ordered choice model in a panel data framework to estimate the coefficients of the model. The results show that the income has a positive and significant effect on labour force happiness in Iran.
JEL Classification: A300, A130, I000, I100, I200
https://jte.ut.ac.ir/article_30364_4fd7196dd7df00e7536dfd8ec6d1b603.pdf
انتخابهای ترتیبی
بهرهوری
تحصیلات
درآمد نیروی کار
شادی نیروی کار
education.
Income
Labour force Happiness
Ordered choices
productivity
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
159
178
10.22059/jte.2013.30365
30365
اقتصاد کینز و اقتصاد نهادگرا قرابتهای فلسفی، نظری و عملی
Keynes's Economics and Institutional Economics Philosophical, Theoretical and Practical Similarities
محمود مشهدی احمد
mmashhadi@ut.ac.ir
1
محمود متوسلی
motavaselim@gmail.com
2
علی طیب نیا
taiebnia@ut.ac.ir
3
دکترای اقتصاد
استاد دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
دانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
اقتصاد نهادگرا بعد از چند دههی پرفروغ، در اواخر دههی 1930 میلادی شروع به افول کرد و تا حد زیادی کم فروغ شد. در تاریخ عقاید اقتصادی، برای این رخداد دلایل گوناگونی مطرح شده است. برخی معتقدند که طلوع کینز موجب این غروب زود هنگام نهادگرایی شده است. اما، آیا واقعاً اندیشههای کینز موجب این افول بوده است؟ به نظر میرسد، برای آنکه یک اندیشه، عرصههای فکری را از اندیشههای دیگر برباید، باید تفاوتهای بنیادین فلسفی و نظری و عملی با آنها داشته باشد، حال آیا میتوان رد چنین تفاوتهایی را بین اندیشههای کینز و نهادگرایان یافت؟ اینها پرسشهایی هستند که تلاش میشود در این مقاله به آنها پرداخته شود. برای این منظور، نشان خواهیم داد که بین اقتصاد کینز و اقتصاد نهادگرا در سه سطح فلسفی، نظری و عملی شباهتهای غیرقابل انکاری وجود دارد.
طبقهبندی JEL: B22, B15
After some affluent decades, in the late 1930s, institutional economics began to wane and lost its shining. In the history of economic thought, there are some reasons for this waning. Among these reasons, some economists had declared that the rise of Keynes provoked the premature sunset of institutionalism. Now, this question arises: "Did Keynes's ideas engender the decline of institutionalism or that of Keynesian economics?" It seems that, an intellectual paradigm dispels another paradigm when there are some basic practical, theoretical, and philosophical differences between the two. Are there any traceable signs indicating such differences between institutional doctrines and those of Keynes? These are the main questions examined in this paper. It will be demonstrated that there are some undeniable similarities between Keynes's economics and institutional economics, namely in philosophical, theoretical and practical arenas.
JEL Classification: B15, B22
https://jte.ut.ac.ir/article_30365_0a2a6a4e9a1b5423ac1d82b75e345f0b.pdf
اقتصاد کینز
اقتصاد مرسوم
اقتصاد نهادگرا
عدم اطمینان
معرفتشناسی
نظریهی عمومی
Conventional Economics
Epistemology
General Theory
Institutional Economics
Keynes's Economics
uncertainty
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
179
201
10.22059/jte.2013.30366
30366
سرمایهی اجتماعی و تأثیر آن بر رشد صنعتی از طریق بهبود نوآوری و فناوری
The Effect of Social Capital on Industrial Growth through the Innovation and Technology Improvement
ابوالقاسم مهدوی
mahadavi@ut.ac.ir
1
حمید عزیزمحمدلو
azizmohammadlou@soc.ikiu.ac.ir
2
دانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
سرمایهی اجتماعی از طریق مکانیسمهای متفاوتی قادر است رشد بنگاههای صنعتی را بهبود بخشد. در این مقاله بهبود فناوری به عنوان یکی از این مکانیسمها در نظر گرفته شده و چگونگی نقش آفرینی سرمایهی اجتماعی در رشد صنعتی از طریق آن به طور نظری و تجربی مورد آزمون و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج برآوردها در چارچوب روش همگرایی و با استفاده از دادههای اقتصاد ایران طی دورهی 1385-1345 حاکی از آن است که سرمایهی اجتماعی قادر است در بلندمدت و همچنین در کوتاهمدت بر بهبود فناوری در بخش صنعت تأثیر معنیداری داشته باشد. از طرف دیگر با توجه به اینکه رشد صنعتی نیز به طور مثبت تحت تأثیر عامل فناوری قرار میگیرد، این طور استنباط میشود که نوآوری به عنوان یکی از مکانیسمهایی است که بهواسطهی آن سرمایهی اجتماعی منجر به تقویت رشد صنعتی میشود، بنابراین به منظور تسریع فرایند بهبود فناوری مورد نیاز بنگاههای صنعتی جهت رشد بالاتر، تقویت سرمایهی اجتماعی در سطوح مختلف خرد، میانی و کلان به عنوان یک عامل تعیین کننده و پیش شرط اساسی محسوب میشود.
طبقه بندی JEL: O3, M14, D71
Social capital can improve industrial growth via different mechanisms. In this study, taking the improvement of technology through social capital as one of the mechanisms, we have analyzed the effect of social capital on industrial growth theoretically and empirically.
According to the findings of the article, derived from our cointegration model, and Iranian economic data (1966-2006), social capital affects technology improvement positively in the long run and the short run in manufacturing sector. On the other hand, since industrial growth is influenced by technology positively, innovation is the mechanism in which social capital can enhance industrial growth. Therefore, social capital improvement, in micro, and macro levels, is an important precondition to accelerate technology development.
JEL Classification: O30, M14, D71
https://jte.ut.ac.ir/article_30366_8ac82c00434fe5302ccaeaae0bed3cf7.pdf
ایران
بهبود فناوری
رشد صنعتی
روش همگرایی
سرمایهی اجتماعی
Cointegration
Industrial growth
Iran
Social capital
Technology improvement
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
203
233
10.22059/jte.2013.30367
30367
خطابهی "فرجام سرمایهداری" امکان پیشنگری و سناریوهای ممکن نظام سرمایهداری
Rhetoric on “The End of Capitalism” - The Possibility of Forecasting the Future and the Possible Scenarios of Capitalism
نیکواقبال علی اکبر
nikueghbal@yahoo.com
1
استادیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران
اقتصاددانان کلاسیک اولیه یعنی آدام اسمیت و به ویژه ریکاردو، عامل تولیدی سرمایه را بهعنوان کار انباشت شده درگذشته و کم بازدهترین زمینهای کشاورزی و به عبارتی بازدهیهای متفاوت زمینهای کشاورزی و نقش نیروی کار برای تبدیل مزارع کم بازده به زمینهای مرغوب و پر بازده را برای اصالت و عمده بودن تنها عامل تولیدی یعنی نیروی کار مطرح و تأکید کردهاند. این اصل یعنی اصل بازدهی کار ولیکن به طور مداوم در فرایند توسعهی بلندمدت خدشهدار شده و این امر موجب شده است که رشد و تقسیم تولید ناخالص ملی به طور دائمی به نفع دریافت کنندگای سود و بهره جریان پیدا کند.
شواهدی از بحران اقتصادی پیش رو نظیر رشد حیرتآور بدهیهای عمومی و خصوصی، تمرکز ثروت و داراییهای پولی و مالی نزد اقشار کوچکی از جوامع موجبات کاهش درآمد و سود و در نهایت کاهش فروش محصولات تولیدی بنگاهها را فراهم کرده است. اکنون این سئوال اساسی مطرح میشود که نظام سرمایهداری چگونه تحول خواهد یافت و آیا نظام سرمایهداری این بار نیز میتواند چالشهای داخلی و محیطی خود را شناسایی و با استفاده از بازخوردهای مثبت و منفی خود را تعدیل کند، یا اینکه چالشهای درونی و بیرونی، این نظام را دیر یا زود از پای درخواهد آورد. این مقاله نشان میدهد امکان پیشنگری و آیندهسازی نظام سرمایهداری با استفاده از روشهای سنتی نمیتواند پاسخگویی مطلوبی را به همراه بیاورد، بلکه روش خطابه گزینهی بهینه جهت آیندهسازی نظام سرمایهداری را در بردارد.
طبقهبندی JEL: P17, P11
According to the classical economists such as Ricardo, labour was considered as the only factor of production; while capital, realized in machinery, tools and the like was identified as the accumulated labour and that inferior lands can be exploited due to the use of labour on them. But, in the long run development of capitalism in the western countries, this idea, i.e. labour as the base of production of wealth for human being, lost its importance due to some facts: For years, economic growth rates in major developed countries were lower than the long run interest rates. Evidence from the ensuing economic crisis like the incredible growth of debts, concentration of financial and monetary assets, production capacity expansion at the global level and permanent developments of labour saving technologies, the accumulation of wealth in the hands of a minority of the population has resulted in the decrease in total consumption and increase in saving (though banking rates in major industrial countries have tended to decline relatively). Now at the present time, the fundamental question is how will the capitalist system evolve? Will the capitalist system this time be able to identify its internal and external challenges and to modify itself by using the positive and negative feedbacks? Or, will be destroyed by the internal and external challenges sooner or later? This article tries to find an answer for the above question.
JEL Classification: P17, P11
https://jte.ut.ac.ir/article_30367_f79a4dc5660a79497f6a480e45cb3b61.pdf
نظام سرمایهداری
نظامهای اقتصادی
نهاد گرایی
Capitalism
Economic System
forecasting
Rhetoric
per
دانشگاه تهران - دانشکده اقتصاد
فصلنامه تحقیقات اقتصادی
0039-8969
2588-6118
2013-04-21
48
1
233
254
10.22059/jte.2013.30368
30368
بررسی فقهی قاعدهی اقتصاد
Jurisprudential Rule of Moderation
سید علی محمد یثربی
myasrebi@ut.ac.ir
1
عضو هیأت علمی دانشکدهی حقوق پردیس قم دانشگاه تهران
امروزه در برخورد با مشکلات اقتصادی سه راه مشخص وجود دارد، آزادی مصرف و سختگیری نابهجا و شکننده و راه سومی که مسیر مستقیم منطبق با فطرت الهی انسان و آن طریق وسطی و مشی اقتصاد است، مقاله راه سوم را اثبات کرده است. قاعدهی «نفی اسراف» یا به تعبیر رساتر «قاعدهی اقتصاد» از حیث منابع و مصادیق و عناوین جدید اقتصادی و حکم تکلیفی و حکم وضعی و مستثنیات آن مورد تحقیق قرار گرفته است. راه اعتدال، تأمینکنندهی حیات متعارف و اسراف و تقتیر خروج از جادهی طبیعی حرکت حیاتی انسان تلقی شده است. روش تحقیق ما همان روش تحقیق فقه سنتی و پویایمان میباشد. نهایت، حاشیهای به آثار علمی استفاده از قاعده در عرصههای اقتصادی زده و نتیجهی آن ارائهی عنوان فراگیر و اثبات میزان قویمی جهت سنجش اقدامات اقتصادی است. معیار حد وسط معرفی شده و نسبت این قاعده و کارآیی در اصطلاح متعارف علم اقتصاد را تبیین کرده به نقش این قاعده در قوام اقتصادی با مراجعه به منابع دست اول حوزهی فقه و حقوق و اقتصاد پرداخته است. محتوای این قاعده مستند به نصوصی چند در منابع اسلامی است، گرچه به صورت یک قاعده با این نام مطرح نباشد. جایگاه این رویکرد به عنوان یک برخورد قاعدهمند اقتصاد را در علم اقتصاد بهمورد بررسی قرار میدهد اسراف که نمایانگر حد و مرز کمّی مصرف و تبذیر که نمایانگر حد و مرز کیفی مصرف است را منع میکند.
طبقهبندی JEL: K10, K12, K21
Today, there are three approaches dealing with economic problems: freedom in consumption, inappropriate strictness, and the third approach which is in accordance with the divine innate human or path of righteousness. This article aims to verify the efficiency of the third approach. The "rule of moderation", in terms of the resources specimens, is a modern topic in economics. The research method in this study is using the dynamic and traditional jurisprudence. The criterion for "the middle way" has been determined and its efficiency in economics has been studied. In addition, the role of this rule in economic stability has been examined according to the primary sources of jurisprudence, law and economy. The content of this principle is based on Islamic texts, although there is no such term used explicitly in these references.
JEL Classification: K10, K12, K21
https://jte.ut.ac.ir/article_30368_045fc1409c40b30e057c6ec891dff5e8.pdf
اسراف
اقتصاد
تبذیر
تقطیر
توسط
قصد
قوام
Economy
Extravagancy
Islamic jurisprudence
law
Moderation
Stinginess