دانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Identifying the Factors Explaining Technical Efficiency in Iran's Banks in a Multilevel / Mixed Effects Modelبررسی عوامل مؤثر بر کارایی فنی در بانک های ایران با استفاده از الگوی اثرات مختلط/چندسطحی13324316FAداوددانش جعفریعضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطباییافسانهشفیعیعضو هیأت علمی مؤسسهی مطالعات و پژوهش های بازرگانیJournal Article19700101This study examines technical efficiency in Iran's banking system using unbalanced panel data for 17 state and private banks during the 1997-2009 period. Therefore, technical efficiency of banks was measured through estimating a Translog Cost Function in the form of a Panel SFA Error Compound Model. Then, the effect of underlying factors including both individual and structural (ownership/activity) variables on banks' technical inefficiency, was measured in a Multilevel / Mixed Effects Model.
The results showed that in spite of the improvement in state banks' efficiency within time, it showed a decreasing trend compared with that of private banks. Furthermore, the results of Multilevel/Mixed effects model showed that 57 percent of the difference among banks were explained with respect to owenership and 15 percent were explained by activity and obligatory loans, respectively. Finally, it was shown that automation is the most importance factor in improving banks' efficiency.
JEL Classification: C12, C23, C24, C87این مطالعه به شناسایی عوامل مؤثر بر کارایی فنی در بانکداری ایران با استفاده از دادههای تابلویی ناموزون 17 بانک دولتی و خصوصی فعال در صنعت بانکداری ایران
(87-1375) اختصاص دارد. در انجام این شناسایی، ابتدا درجهی کارایی، به تفکیک هر بانک و با استفاده از تابع هزینهی ترانسلوگ چندمحصولی با جزء خطای ترکیبی، برآورد میشود. در مرحلهی بعد، به تحلیل عوامل مؤثر بر کارایی با توجه به متغیرهای فردی و ساختاری (به-صورت نوع مالکیت/ جنس فعالیت) در هر بانک و آثار ناشی از اعمال تسهیلات قانونی در این صنعت، در قالب یک الگوی اثرات مختلط/چندسطحی پرداخته میشود.
نتایج برآورد نشان میدهد که اگرچه متوسط کارایی بانکهای دولتی در طول زمان بهبود یافته، در مقایسه با کارایی بانکهای غیردولتی نسبتی کاهنده داشته است. همچنین، نتایج الگوی اثرات مختلط/چندسطحی در تحلیل دلیل اختلاف کارایی بانکها نشان میدهد که 57 درصد اختلاف میان کارایی بانکها از طریق جنس فعالیت/نوع مالکیت بانکها (تجاری دولتی، تجاری غیردولتی، تخصصی دولتی) و 15درصد اختلاف کارایی به اثرات ناشی از تسهیلات قانونی که بانکهای دولتی ملزم به اعطا هستند، بازمیگردد. بهعلاوه، در سطح متغیرهای فردی تأثیرگذار بر کارایی هر بانک، بررسیها نشان داد که پوشش اتوماسیون به نسبت سایر متغیرهای مندرج در الگو، از بیشترین اثر بر بهبود کارایی فنی در بانک ها برخوردار است.
طبقهبندی JEL: C12, C23, C24, C87https://jte.ut.ac.ir/article_24316_377c213c4086af4391080ece0ee18b8b.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222The Importance of Oil Sector in Input Preparation for Manufacturing Sectors and its Changes in Iran: An Input-Output Analysisجایگاه بخش نفت در تأمین نهاده برای بخشهای تولیدی و تغییرات آن در کشور: یک تحلیل داده- ستانده356424317FAنورالدینشریفیعضو هیأت علمی گروه اقتصاد نظری دانشگاه مازندران0000-0001-5973-2546Journal Article19700101This paper explores the importance of oil sector in providing input for economic sectors and also its changes during the last decades in Iran. To that end, the partial and total forward linkage between oil sector and other domestic production sectors as well as their changes are examined using the input-output tables of the years 1986 and 2001. And also based on the information on hand, performance of oil sector through the years 1965, 1969, 1973, and 1974 have been studied as well. Results of the research however, indicate a poor linkage between oil sector as an input provider and other economic sectors. Though this linkage has grown slowly from 1986 to 2001, due to its initial weaknesses as well as a faster growth in other sectors. The rank of oil sector among all other production sector in providing input has also dropped in 2001 compared to 1986.
JEL Classification: C670، Q320، Q380این مقاله در پی شناخت جایگاه بخش نفت در تأمین نهاده برای بخشهای اقتصادی کشور و تغییرات آن در دهههای اخیر است. به این منظور، پیوندهای پیشین جزء و پیشین کل خالص نفت با دیگر بخشهای اقتصادی کشور و همچنین تغییرات این پیوندها به کمک جدولهای داده- ستانده سالهای 1365 و 1380 کشور مورد مطالعه قرار میگیرد. افزون بر این، با توجه به اطلاعات موجود نیز وضعیت این بخش در سالهای 1344، 1348، 1352 و 1353 بررسی میشود. نتایج تحقیق حاکی از ارتباط بسیار ضعیف نفت به عنوان تأمین کنندهی نهاده برای دیگر بخشهای اقتصادی میباشد. اگر چه این روابط در دورهی 1365 تا 1380 اندکی بهبود یافته است، اما ضعف اولیهی آن از یک سو و تغییرات سریعتر دیگر بخشها از سوی دیگر، سبب شده است تا جایگاه این بخش در تأمین نهاده برای دیگر بخشها همچنان ناچیز باشد و رتبهی آن در بین بخشهای اقتصادی در سال 1380 در مقایسه با سال 1365 پایینتر آید.
طبقه بندی JEL: C670، Q320، Q380https://jte.ut.ac.ir/article_24317_4726984d5b16c1a9f9ae72c32c1745fb.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222An Investigation on the Relationship between Market Structure and Profitability; The Case of Iranian Manufacturing Industriesبررسی رابطهی میان ساختار بازار و سودآوری در صنایع کارخانهای ایران658324318FAاحمدصدرائی جواهریاستادیار بخش اقتصاد، دانشگاه شیرازسعیدهپورنعمتیدانشجوی مقطع کارشناسی ارشد بخش اقتصاد، دانشگاه شیرازJournal Article19700101This study investigates the relationship between market structure and profitability in the Iranian manufacturing industries. In this study, raw data based on international standard industrial classification (at four digit code) has been used. Fixed effects panel estimation method (based on diagnostic test results) has been chosen for empirical investigation. The result of the study confirms the validity of structural approach. The results indicate that most of structural variables have significant effect on the average rate of profitability in the selected industries. The results also show the fact that export sale ratio has no significant effect on the average rate of profitability of firms in the selected industries.
JEL Classification: L11, L60, L21, D42, C33این مطالعه به بررسی رابطهی ساختار بازار با سودآوری در صنایع کارخانهای ایران میپردازد. در این مطالعه دادههای خام طرح جامع آمارگیری کارگاههای صنعتی ایران در این صنایع بر اساس طبقه بندی بین المللی استاندارد صنایع ISIC)) در سطح کدهای چهار رقمی مورد استفاده قرار گرفته است. روش برآورد (بر اساس نتایج آزمونهای تشخیصی)، پانل با اثرات ثابت مقطعی انتخاب شده است. در این مطالعه اعتبار دیدگاه ساختارگرایان در این گروه از صنایع مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نتایج حاصل از برآورد مدل تأیید شده است. نتایج بهدست آمده از برآورد مدل حاکی از آن است که بیشتر متغیرهای ساختاری دارای اثر معنی داری بر میزان متوسط سودآوری در این صنایع میباشند. همچنین نتایج نشان میدهد شاخص نسبت صادرات به فروش اثر معنی داری بر میزان متوسط سودآوری بنگاهها در این صنایع ندارد.
طبقه بندی JEL: L11, L60, L21, D42, C33https://jte.ut.ac.ir/article_24318_60779f547ea9ce859eaa61b014c7ef0c.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Game theory Approach on Detrmining Exchange and Wage Rate: Empirical Study in Iranرویکرد تئوری بازی در تعیین نرخ ارز و نرخ دستمزد: یک مطالعهی تجربی در ایران8511724319FAقهرمانعبدلیدانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهراناحمدغلامیدانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article19700101In Iran’s system of tripartite collective bargaining, does the wage-policy maker consistently react optimally to the best move made by the exchange rate-policy maker (Nash-rule) or only to the state of economy (non-Nash rule)?. This paper not only investigates the nature of the political game (Nash rule against non-Nash rule) but also estimates some structural parameters by using 2SLS method and considers various economic scenarios for different bargaining conditions. The results indicate that the Nash-rule equilibrium is unstable and thus the non-Nash rule becomes more meaningful. Under the non-Nash rule, the simulated wage growth exhibits a counter-cyclical pattern and increases with the union of workers’ bargaining power. The government’s role appears to strike a balance between the interests of the employers’and the employees. Consistent with actual observations, the simulated exchange-rate appreciation has acted as a complement to wage growth from 1360 to 1385.
JEL: F16, C71, C72آیا در سیستم چانه زنی سه بخشی ایران، سیاستگذاران دستمزد بهطور بهینه به سیاست اتخاذ شده توسط سیاستگذاران نرخ ارز واکنش نشان می دهند (تعادل نش) یا واکنش آنها فقط به شرایط اقتصادی است (قاعدهی غیرنش)؟ این مقاله علاوه بر تحلیل ماهیت بازی سیاست (قاعدهی نش در مقابل قاعدهی غیرنش)، برخی از پارامترهای ساختاری مهم را با دادههای ایران طی دورهی 1385- 1360، با استفاده از روش حداقل مربعات دو مرحلهای (2SLS) تخمین میزند و نیز استراتژی هایی برای سناریوهای مختلف اقتصادی در حالات مختلف چانهزنی بررسی میکند. نتایج نشان میدهد که تعادل نش نرخ ارز و دستمزد در ایران ناپایدار بوده و تعادل غیرنش معنیدارتر است. در قاعدهی غیرنش، رشد دستمزد شبیه سازی شده یک الگوی ضد ادواری یکنواخت را نشان میدهد و با افزایش قدرت اتحادیهی کارگری افزایش مییابد. مطابق با مشاهدات واقعی افزایش ارزش نرخ ارز شبیه سازی شده به عنوان مکمل نرخ رشد دستمزد از سال 1360 تا 1385 عمل کرده است.
طبقهبندی JEL: F16, C71, C72https://jte.ut.ac.ir/article_24319_65d9c15c250ac2ad69f2334b375ab7e3.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Assessing the Asymmetric Effects of Crude Oil Shocks on the Iranian Economy in Economic Regimes: Markov Switching Modelتشخیص اثرات نامتقارن شوکهای نفت خام بر روی اقتصاد ایران در رژیمهای اقتصادی: مدل راهگزینی مارکوف11914924320FAعلیقنبریاستادیار دانشگاه تربیت مدرسمحسنخضریدانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرساحمدرسولیدانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرسJournal Article19700101According to the importance of careful review of crude oil market fluctuations on the Iranian economy, in this paper a multivariate model of Markov switching vector error correction model (have been used). Variables such as real gross domestic product in industrial sector, real effective exchange rate, real governmental expenditure, real import, inflation rate and real crude oil price is used to detect the asymmetric effects of crude oil market shocks in the expansion and recession phase of the Iran industrial sector by using the seasonal data from years 1368 to 1386. Results show asymmetric behavior of the model variables on the oil price fluctuations in different regimes of the Iran industrial sector, so that with moving from the recession phase to expansion phase of the Iran industrial sector, the negative effect of increase in oil price on the Iranian economy has been increased.
JEL Classifications: E31, E32, G14, Q41, Q43با توجه به اهمیت بررسی دقیق نوسانات بازار نفت خام بر روی اقتصاد ایران، در این تحقیق اثرات نامتقارن شوکهای بازار نفت خام بر روی اقتصادی ایران بررسی شده است؛ به طوری که با استفاده از یک مدل چند متغیرهی تعمیم یافتهی راه گزینی مارکوف با عنوان مدل تصحیح خطای برداری راهگزینی مارکوف MS-VECM)) و بهکارگیری دادههای فصلی سالهای 1368 تا 1386 متغیرهای ارزش افزودهی واقعی بخش صنعت، نرخ ارز مؤثر واقعی، نرخ تورم، مخارج مصرف دولتی واقعی، واردات واقعی و قیمت نفت واقعی، به مدلسازی و بررسی اثرات نامتقارن شوکهای بازار نفت خام در رژیمهای رکود و رونق بخش صنعت ایران پرداخته شده است. نتایج مقاله نشاندهندهی رفتار نامتقارن متغیرهای مدل به نوسانات قیمت نفت واقعی در رژیمهای متفاوت بخش صنعت ایران میباشد؛ به طوری که با حرکت از فاز رکود به فاز رونق شدید بخش صنعت، مکانیزمهای اثرگذاری منفی افزایش قیمت نفت بر روی اقتصاد ایران افزایش مییابد.
طبقه بندی JEL: E31, E32, G14, Q41, Q43https://jte.ut.ac.ir/article_24320_b47cf07f0db56c941a4f0599d1b709f9.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Individual Married Female Labor Participation: An Application of Parametric & Non-Parametric Econometric Analysisتحلیل احتمال مشارکت زنان شهری و روستایی ایران در بازار کار با استفاده از روشهای اقتصادسنجی پارامتریک و ناپارامتریک15117424321FAغلامرضاکشاورزدانشیار دانشگاه صنعتی شریف گروه اقتصاد -0000-0001-5873-8217مرتضیباقری قنبرآبادیفارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف گروه اقتصادJournal Article19700101Iranian female participation rate in the labor market of Iran in the recent decade shows a increasing trend which amounted from 8% in 1999 to 18% in 2005.Using parametric and non-parametric econometrics methods, in this research we aim to study the behavior of individual married females labor participation. Our dataset consist of the annually budget survey of 2006 which is reported by statistical center of Iran. Our findings from parametric analysis show that the number of kids less than 6-years old, non-labor income and husband’s monthly income are the main determinants of women’s participation in the labor market, and they affect negatively the probability of labor participation. Moreover, the effect of age is positive but decrearsing, however individula’s education level increases the probability. Number of children older than 6-years is not a significant explanatory variable in the model. On the other hand, results of the non-parametric model are in some extent different. Findings indicate that individual labor participation have identical pattern for all of females. Namely; reaction of individuals to explanatory variables are in the same directions. Number of kids (less or greater than 6) are the leading force for market participation in both the rural and urban areas.
JEL Classifications: J13, C25 and C14نرخ باروری زنان ایران طی سالهای اخیر روند کاهشی چشمگیری را نشان داده است، از سوی دیگر برخلاف کاهش نرخ باروری، کشور با افزایش چشمگیر خدمات بازاری جانشین فعالیتهای مربوط به خانهداری خانمها، نظیر مهدکودکها و واحدهای تولید و عرضهی مواد غذایی روبهرو بوده است، که این پدیده خود میتواند به عنوان نشانهای از افزایش مشارکت زنان در بازار کار و کاهش فعالیتهای درون خانه شناخته شود. در این تحقیق رفتار مشارکت نیروی کار زنان متأهل در قالب نظریهی تخصیص کلاسیک زمان افراد، با استفاده از دو روش پارامتریک لاجیت و ناپارامتریک لاجیت موضعی، و دادههای بودجه خانوار ایران 1385، مورد بررسی قرار میگیرد. یافتههای تخمینهای پارامتریک نشان میدهد که سن و سطح تحصیلات تأثیری مثبت بر احتمال مشارکت در بازار کار زنان روستایی و شهری دارد، همچنین درآمد غیرکاری فرد و درآمد شوهر، اثر منفی بر حضور زن روستایی و شهری گذاشته است، در حالیکه زنان شهری میزان درآمد غیرکار را در تصمیمگیری لحاظ نمیکنند. وضعیت مسکن زن روستایی اثر منفی و معناداری بر حضور او در بازار کار داشته است، ولی اثر این متغیر برای زن شهری مثبت است، ولی معنادار نیست. تعداد فرزندان کمتر از 6 سال اثر مثبت معناداری بر حضور زن روستایی در بازار کار گذاشته است، ولی در تصمیمگیری زن شهری معنادار نیست. همچنین تعداد فرزندان بالای 6 سال بر مشارکت زنان روستایی اثری مثبت گذاشته -است، ولی این متغیر تأثیر معنیداری بر تصمیم ورود به بازار کار زنان شهری ندارد. نتایج روش ناپارامتریک مانند روش پارامتریک نشان میدهد که بهطور میانگین متغیرهای سن، سطح تحصیلات و تعداد فرزندان بالای 6 سال احتمال حضور زنان شهری و همینطور روستایی در بازار کار را افزایش داده است. سن، اثر مثبت، ولی کاهش بر احتمال مشارکت و درآمد خانوار اعم از درآمد غیرکار و درآمد شوهر، تعداد فرزندان زیر 6 سال و وضعیت مسکن زنان شهری و روستایی بر حضور آنها در بازار کار اثر منفی دارد.
طبقهبندی JEL : J13, C25, C14https://jte.ut.ac.ir/article_24321_5e98f8e7d31248d03df77ec5b6ba4ab1.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Orthodox Economics: Its Meaning, Concepts and Characteristicsاقتصاد ارتدکس مطالعهای در معنا، مفهوم و ویژگیهای آن17520524322FAمحمودمتوسلیاستاد دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهرانجعفرعبادیدانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهرانمحمودمشهدی احمددانشجوی دکتری دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article19700101Economics is a science in which a lot of intellectual traditions have emerged, raised and declined. All these bodies of doctorine aspired to the name of economic theory. Among these systems of thought, following marginalistic revolution, a tradition emerged, called by veblen "neoclassical economics" which was later came to be known as orthodox economics, because of its power and dominance.
Besides the term "orthodox", another term that makes matters somewhat vague is "mainstream". This paper focuses on the study of meaning and concept of "orthodox economics" and explores whether there is any differences between mainstream and orthodox economics. Indeed the main contribution of this paper is to put some doubt on the views of some economists, like Lawson, who have claimed that orthodox economics is not lively and refering to it would be useless. In contrast, this paper tries to reveal that although the emergence of different intellectual traditions is a fact in mainstream economics, orthodox economics has the lion's share in it. That leads us to this conclusion that in additio to mainstream emphasis on mathematics, which is, according to Lawson, the most important characteristic of mainstream economics, this tradition didn't desist some other characteristics. For example, among other things, we can underline the followings: methodological individualism, equilibrium-seeking, and optimization. The findings of this article have some other momentousness, that is, according to them, we can draw a relatively better seperating line between heterodox and orthodoxy economics.
JEL Classifications: C14, C32, D53اقتصاد، علمی است که در آن سنتهای فکری متعددی ظهور، تعالی و افول کردهاند. سنتهایی که هر یک داعیهی نظریهی اقتصادی را در سر پروراندهاند. در میان سنتهای فکری مختلف، در پی انقلاب مارژینالیستی، سنتی ظهور یافت که توسط وبلن اقتصاد نئوکلاسیک نام گرفت و بعدها از آن با عنوان اقتصاد ارتدکس یاد شد.
در کنار واژهی ارتدکس، واژه دیگری نیز استفاده میشود که تا حدودی ابهام آور بوده و یکی از اهداف اصلی این مقاله برطرف کردن همین ابهام است. واژهی مورد نظر، "جریان اصلی " میباشد. در این مقاله سعی شده است ضمن مطالعه در معنا و مفهوم ارتدکس اقتصادی نشان داده شود که آیا تفاوتی بین ارتدکس و جریان اصلی وجود دارد یا خیر. در حقیقت، بحث و سهم اصلی ما در این مقاله طرح اشکالی در برابر دیدگاه اقتصاددانانی همچون لاوسون است که سعی دارند نشان دهند اقتصاد ارتدکس دیگر رویکرد بیرمقی است و ارجاع به آن چندان منطقی بهنظر نمیرسد. در مقابل این ایده ما نشان میدهیم که، به رغم وجود و پیدایش نحلههای فکری مختلف در اقتصاد جریان اصلی، همچنان باید پذیرفت که جریان اصلی خیلی متفاوت از اقتصاد ارتدکس و یا نئوکلاسیک نیست. این موضوع ما را به این نتیجه مهم رهنمون میشود که علاوه بر ویژگی مورد نظر لاوسون، که همان تأکید بر ریاضیات در اقتصاد جریان اصلی میباشد، ویژگیهای دیگری نیز وجود دارد که این جریان همچنان پایبندی خود را به آنها حفظ کرده است. برای مثال، ویژگیهای همچون فردگرایی روششناختی، یا اعتقاد عملی به تعادلجویی و رفتار مبتنی بر بهینهسازی از جمله ویژگیهای هستند که اقتصاد جریان اصلی پایبندی خود را به آن حفظ کرده است. یافتههای این مقاله از یک جهت دیگر نیز مهم و حائز اهمیت است، چرا که به ما کمک میکند تا بتوانیم خط مرزی نسبتاً مناسبتری بین ارتدکس و هترودکس ترسیم کنیم، گرچه ترسیم خط دقیق بین آنها عملاً غیرممکن است.
طبقهبندی JEL : B00، B13، B41، B50https://jte.ut.ac.ir/article_24322_ba5fa6741999b8b8dca341c7eaabbf85.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Analysing Long Run Memory in Tehran Stock Exchangeبررسی حافظهی بلندمدت بورس اوراق بهادار تهران20722624323FAشاپورمحمدیدانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانهستیچیت سازانمدرس دانشکدهی کارآفرینی دانشگاه تهرانJournal Article19700101In this paper, we have estimated the memory of theTehran stock exchange indices. The estimation of fractional differencing parameter is carried out by various methods such as MLE, NLS, Hurst Exponent, GPH, Lo, whittle and wavelet.
The estimation results of whittle, wavelet, Hurst, and Lo methods allow us to conclude that the returns on stock indices (TEPIX, TEDPIX, TEDIX, Financial index and Industrial index) have long memory. The results obtained from GPH method show the existence of long memory in all indices of the Tehran stock market with the exception of TEDIX.
Since estimations which obtained from ML and NLS methods are not significant in almost all intervals, we do not use them for studying the trend of the market’s memory.
The results also show the memory of the Tehran stock exchange does not have an important trend . In the other words, in our study period the efficiency of the market does not show any significant changes
JEL Classifications: C14, C32, D53در این مقاله حافظهی بازار سهام مورد تخمین و تفسیر قرار گرفته است. تخمین پارامتر تفاضل کسری با روشهای مختلفی از جمله روش حداکثر درستنمایی ML، حداقل مربعات غیر خطیNLS ، نمای هرست Hurst Exponent ، جوک و پورتر- هوداکGPH ، نمای هرست تعدیل شده Modified Hurst یا لوLO ، وایتل Whittle و موجکWavelet انجام شده است. نتایج تخمین وایتل، هرست، لو و موجک بیانگر آنست که بازدهی شاخصهای کل، بازده و قیمت، بازدهی نقدی، صنعت و مالی دارای حافظهی بلندمدت میباشند. تخمینهای بهدست آمده با روش GPH بیانگر آنست که بازدهی تمامی شاخصها به جزء شاخص بازدهی نقدی دارای حافظهی بلندمدت میباشد. با توجه به معنیدار نبودن نتایج تخمینهای ML و NLS در بیشتر بازههای مورد بررسی، تخمینهای حاصل از این دو تکنیک از اعتبار کافی برخوردار نبوده و از تحلیل کنار گذاشته شدند.
نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات حافظه نیز بیانگر آن است که پارامتر حافظهی بورس اوراق بهادار تهران روند تغییر محسوسی نداشته و به عبارت دیگر طی دورهی مورد بررسی، کاهش یا افزایش معنیداری در کارایی بازار رخ نداده است.
طبقهبندی JEL: C14, C32, D53https://jte.ut.ac.ir/article_24323_16df38f127370bd1d20b8f210ce1f18c.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Influential Factors of the Export of Hand-woven Carpet from Transaction Cost Economics Perspectiveعوامل مؤثر بر انتخاب کانال صادراتی فرش دستباف از منظر اقتصاد هزینهی مبادله22726324324FAابوالقاسممهدویعضو هیأت علمی دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهرانعلینصیری اقدمعضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی، پژوهشکدهی مطالعات توسعه، گروه سنجش و بهبود محیط کسب و کارJournal Article19700101Make or buy decision is one of the main areas of decision making for managers. Transaction cost economics (TCE), as an influential economic approach to the theory of the firm, tries to put forward a theoretical framework for this important decision. From TCE perspective, the greater the asset specificity, the more the behavioral uncertainty and the more the transaction frequency, the more will be the probability for the firm to decide on make rather than buy. Of course, this theoretical prediction is recommendable to managers only if empirical data supports it. The purpose of this paper is the empirical evaluation of TCE's hypotheses by employing data about the decision making of exporters of hand-woven carpets, collected through survey. The results confirm the theory's prediction about the asset specificity of the firm but do not confirm the expected effects of behavioral uncertainty and frequency of transactions on exports.
JEL Classification: L2, B21, C32, D2تصمیم ساختن یا خریدن یکی از مهمترین تصمیمات مدیران است. اقتصاد هزینه مبادله، به عنوان یکی از رویکردهای تأثیرگذار اقتصادی به نظریه بنگاه، تلاش میکند چارچوبی نظری برای این تصمیمگیری ارائه کند. از منظر اقتصاد هزینه مبادله هر چه دارایی به کاربری خاص محدودتر شود، عدم اطمینان رفتاری بیشتر باشد و تکرار مبادلات زیادتر شود، احتمال اینکه بنگاهها به جای تصمیم به خرید، تصمیم به ساخت بگیرند، افزایش مییابد. البته در صورتی این پیشبینی نظری به مدیران قابل توصیه است که دادههای تجربی از آن حمایت کنند. هدف از این مقاله ارزیابی تجربی فرضیههای اقتصاد هزینه مبادله با استفاده از دادههایی است که در مورد تصمیمگیری صادرکنندگان فرش دستباف به روش پیمایش گردآوری شده است. نتایج این مقاله پیشبینیهای نظریه را در مورد اختصاصی بودن داراییهای بنگاه تأیید می-کند، ولی اثر مورد انتظارِ عدم اطمینان رفتاری و تکرار مبادلات بر صادرات را تأیید نمیکند.
طبقهبندی JEL: D2، C35، B21، L2https://jte.ut.ac.ir/article_24324_5a8a3b2251fb8924e2d13a7eab29893a.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946420111222Tests for the Presence of Moral Hazard in Iranian Car Insurance Market (The case of Iran Insurance Company)آزمون وجود مخاطرهی اخلاقی در بازار بیمهی اتومبیل ایران: مطالعهی موردی شرکت سهامی بیمهی ایران26528024325FAغدیرمهدویعضو هیئت علمی دانشکدهی بیمهی اکو، دانشگاه علامه طباطباییمریمرستمیانکارشناس ارشد آکچوئرال، دانشکدهی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبایی0000-0002-2261-6450Journal Article19700101The purchase of insurance may cause the insureds to increase the costs of insurance companies, compared to their estimation of costs. If after the demand of insurance services, the loss ratio of insurance companies increases because of consumer behavior, moral hazard will be evident.
In this paper, after introducing the literature, the presence of moral hazard in Iran Insurance Company is tested via a non-parametric method.
We assess the relationship between the value of cars and purchase of collision insurance in order to test for existence of moral hazard. If the percentage of low value cars in bottom quantiles among purchasers of collision insurance is high, the hypothesis of non-existence of moral hazard is rejected. Our study shows the hypothesis of non-existence of moral hazard is rejected. In other words, a considerable fraction of low value car owners purchased collision insurance. We conclude that there exists moral hazard phenomenon in Iranian car insurance market.
JEL Classifications: G22, D82, D41تقاضای بیمه ممکن است موجب شود بیمه شونده بیش از مقدار پیشبینی شده بر شرکت بیمهی خسارت وارد کند و هزینههای شرکت را افزایش دهد. چنانچه پس از تقاضای خدمات بیمهای، نرخ خسارت شرکت بیمه به دلیل رفتار مصرف کننده، افزایش یابد، مخاطرهی اخلاقی رخ داده است.
درمطالعهی حاضر ابتدا ادبیات مخاطرهی اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته و سپس وجود مخاطرهی اخلاقی در بازار بیمهی اتومبیل شرکت سهامی بیمهی ایران به عنوان یک مطالعهی موردی ارائه شده است. در این مقاله به روش ناپارامتری، وجود مخاطرهی اخلاقی در بازار بیمهی اتومبیل ایران آزمون شده است.
روش مورد استفاده به منظورآزمون وجود مخاطرهی اخلاقی در مقاله ،بررسی رابطهی بین ارزش اتومبیلهای بیمه شده وخرید بیمهی بدنه اتومبیل میباشد. چنانچه نسبت اتومبیلهای با ارزش پایین در دهکهای ارزشی زیرین در میان خریداران بیمهی بدنه زیاد باشد، فرضیهی عدم وجود مخاطرهی اخلاقی رد میشود. طبق یافتههای تحقیق، فرضیهی مقاله مبنی بر عدم وجود پدیدهی مخاطرهی اخلاقی در بازار بیمهی اتومبیل رد شده است. به عبارت دیگر در بازار بیمهی اتومبیل ایران درصد بالایی از بیمهگذاران اتومبیلهای کم قیمت، بیمهی بدنهی اتومبیل خریداری کردهاند، که این موضوع فرضیهی عدم وجود مخاطرهی اخلاقی را رد میکند.
طبقهبندی G22, D82, D41 :JELhttps://jte.ut.ac.ir/article_24325_3e52c61f87db3d7da9ece6c350229074.pdf