دانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Examining the Effect of Population on Economic Growt Using Optimal Growth Theory An Application of Genetic Algorithm Iranian Economy (1350-1385)بررسی تأثیر جمعیت بر رشد اقتصادی در چارچوب الگوی رشد بهینه در اقتصاد ایران (1386 -1350) کاربردی از الگوریتم ژنتیک12222443FAرسولبخشی دستجردیاستادیار، عضو هیأت علمی دانشگاه یزدناهیدخاکی نجف آبادیکارشناس ارشد اقتصاد، دانشگاه یزدJournal Article19700101In this paper, we have studied the effect of population on Iranian economic growth by using optimal growth theory. Optimal growth theory is a nonlinear dynamic planning. Classical approaches in mathematics are used for solving these nonlinear systems. But, in this study, we have used Genetic Algorithm (GA) method. As results show, it seems that population growth in previous years (1350- 1386), can describe an important part of growth rate for per capita capital and per capita output in Iranian economy. Annaual growth rate of 2.5% in Iran population during 1350-86, has increased per capita consumption, per capita income, per capita saving and per capita capital formation by 14%, 14%, 8% and 46% respectively. Results of the study also suggest that it is better to have a positive growth rate for Iranian future population rather than a zero rate, because with a growing population we will have a higher rate for capital formation and per capita output. Moreover, if policy makers could move the system to a more equated situation (inter-temporal equity) we could have the more positive effect of population growth on the level of economic activities. If population grows by 1%, per capita output and per capita capital formation will be growth 8.2% and 18 % respectively.
JEL classification: C61; C88; O47در این مقاله، تأثیر جمعیت بر رشد اقتصادی ایران در چارچوب الگوی رشد بهینه مورد بررسی قرار گرفته است. الگوی رشد بهینه، یک نوع برنامهریزی پویا و غیرخطی تلقی میشود. برای حل این الگوها از روشهای کلاسیک استفاده میشود، اما در این مطالعه برای اولین بار از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. براساس یافتههای این پژوهش، به نظر میرسد رشد جمعیت در سالهای (1386-1350)، سهم عمدهای از رشد سرمایهی سرانه و محصول سرانه را در اقتصاد ایران توضیح میدهد، بهطوریکه رشد جمعیت دو و نیم درصدی در سالهای گذشته، سطح مصرف سرانه، سرمایهی سرانه، درآمد سرانه و پسانداز سرانه را به ترتیب 46%، 14%، 14% و 8% افزایش داده است. همچنین بر مبنای نتایج حاصل از الگو، نرخ رشد جمعیت صفر برای سالهای آینده در اقتصاد ایران توصیه نمیشود و بهتر است جمعیت در آینده، همانند گذشته با یک نرخ رشد مثبت به افزایش خود ادامه دهد. بر اساس نتایج به-دست آمده چنین پیشبینی میشود که درصورت افزایش یک درصدی نرخ رشد جمعیت، مصرف سرانه، سرمایهی سرانه، درآمد سرانه و پسانداز سرانه بهترتیب رشدی معادل4.33%، 18%، 8.2% و 9.7% داشته باشند.
طبقهبندی C61; C88; O47https://jte.ut.ac.ir/article_22443_0e9093ed2d8516d84ed3fd3565da808c.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Review Over Effective Factors on Saving in Private Sector Iran's Oil Economyبررسی عوامل مؤثر بر پسانداز بخش خصوصی در اقتصاد نفتی ایران234422444FAحسنسبحانیدانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهرانمحمدرضابرخورداریکارشناس ارشد اقتصادJournal Article19700101The ongoing study aims at a brief pathology on saving in Iran's private sector. The factors effect on saving in private sector have been introduced, including oil revenues, real interest rate of banking long-term deposits, ratio of stocks transactions value to Gross National Production (GNP), proportion of employed population to total population, Inflation rate and Gini coefficient during 1974-2007 term. Then, we tested the hypotheses by using model of the least-squares method. At last, after elimination some of insignificance variables, the presence of positive effects in oil revenues growth and the ratio of the employed people to total population, and the negative influence of increase in banking long- term deposits' real interest rate on saving through private sector were verified. With respect to classic models in which interest rate positively affect on saving, it was verified in the current study that there was a negative relationship between real interest rate of banking long-term deposits and saving in private sector so it requires note that Iran's special economic conditions and the existing high inflation which are higher than banking deposits rate for the most occasions, led banking real interest to be negative and reject of Classics Theory in Iran.
JEL classification: E21, E62, O16در این تحقیق با هدف آسیب شناسی اجمالی پسانداز بخش خصوصی در ایران، ضمن بررسی شیوهی تأثیرگذاری درآمدهای نفتی بر پسانداز بخش خصوصی، به معرفی عوامل مؤثر بر پسانداز این بخش، از جمله درآمدهای نفتی، نرخ سود واقعی سپردههای بلندمدت بانکی، ارزش معاملات سهام به تولید ناخالص ملی، نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت، نرخ تورم و ضریب جینی طی دورهی 86-1353 پرداخته شده و فرضیات با استفاده از مدل حداقل مربعات معمولی آزمون میشود.
بررسی انجام شده، وجود آثار مثبت افزایش رشد درآمدهای نفتی و جمعیت شاغل به کل جمعیت و اثر منفی افزایش نرخ رشد سود واقعی سپردههای بلندمدت بانکی بر پسانداز بخش خصوصی را تأیید میکند. اگر چه وجود رابطهی منفی بین نرخ سود واقعی سپردههای بلندمدت بانکی بر پسانداز بخش خصوصی تأیید میشود، اما باید توجه داشت شرایط اقتصادی ایران و وجود تورم بالا، که بیشتر مواقع از نرخ سود سپردههای بانکی نیز بیشتر میباشد، موجب منفی شدن سود واقعی بانکی شده است.
طبقه بندی JEL: E21, E62, O16https://jte.ut.ac.ir/article_22444_ea110d1cfcf36e1766a99d6574968edf.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Application of the Arbitrage Pricing theory Using Macroeconomic Variables in the Tehran Stock Market Exchangeکاربرد تئوری قیمتگذاری آربیتراژ با استفاده از متغیرهای کلان اقتصادی در بورس اوراق بهادار تهران456622445FAحسینسجادیدانشیار گروه حسابداری دانشگاه شهید چمرانحسنفرازمنداستادیار گروه اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهوازبهروزبادپاکارشناس ارشد حسابداریJournal Article19700101The purpose of this research is investigation of application of the arbitrage pricing theory and effect of unanticipated changes in a set of macroeconomic variables such as inflation rate, money supply, exchange rate, oil price, term structure and industrial production on expected security return in Tehran stock exchange. In this research, data are analyzed quarterly for the period of 1997-2008 (44 quarter) and by using of the system of iterated non-linear seemingly unrelated regressions. The results indicate that risk premium associated with unanticipated changes of variables of money supply, exchange rate, term structure and industrial production are significant at the 5% level and the restrictions of the APT reveals on an unrestricted linear factor model. Therefore, the arbitrage pricing theory is a reasonable model for explanation of expected security return and the significant macroeconomic variables are sources of systematic risk in Tehran stock exchange.
JEL classification: I13هدف تحقیق، بررسی کاربرد تئوری قیمتگذاری آربیتراژ و تأثیر تغییرات پیشبینی نشدهی متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم، عرضهی پول، نرخ ارز، قیمت نفت، ساختار دورهای نرخهای بهره و تولیدات صنعتی بر بازدهی مورد انتظار هر سهم در بورس اوراق بهادار تهران است. در این تحقیق دادهها به صورت فصلی و برای دورهی زمانی 1386- 1376 (44 فصل) و با استفاده از سیستم رگرسیونهای ظاهراً نامرتبط غیرخطی تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج تحقیق نشان داد که صرف ریسک مربوط به تغییرات پیشبینی نشدهی متغیرهای عرضهی پول، نرخ ارز، ساختار دورهای نرخهای بهره و تولیدات صنعتی در سطح خطای 5 درصد معنادار است و محدودیتهای مدل قیمتگذاری آربیتراژ بر مدل خطی نامقید اعمال میشوند. بر این اساس، تئوری قیمتگذاری آربیتراژ یک مدل منطقی در توضیح بازدهی مورد انتظار هر سهم محسوب میشود و متغیرهای کلان اقتصادی مزبور معنادار و منابع ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران هستند.https://jte.ut.ac.ir/article_22445_2bb2c0c2ec5f6c505ff8c0ea24158dbe.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Measuring Core Inflation (The case of Iran)اندازه گیری تورم پایه در اقتصاد ایران (رویکرد مبتنی بر مدل)678722446FAحسینعباسی نژاددانشیار دانشکدهی اقتصاد دانشگاه تهران0000-0002-7575-0362احمدتشکینیدکترای اقتصاد از دانشگاه تهران و هیأت علمی مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای بازرگانیJournal Article19700101مطالعهی حاضر، به اندازه¬گیری تورم پایه در اقتصاد ایران به روش SVAR، برای دورهی زمانی 86-1352، میپردازد. ضرورت وجود تورم پایه به این دلیل است که علامتدهی را نسبت به اختلال افزایش میدهد. استفاده از معیار تورم پایه سبب میشود تا سیاست پولی کاراتر عمل کند، زیرا سیاستگذار تنها نسبت به نوسانات در تورم کل واکنش نشان داده و اختلالات موقتی را نادیده میگیرد. معیار تورم پایه، می¬تواند بهعنوان شاخص مناسبی از روندهای جاری و آتی تورم و هدف عملی و مناسب برای سیاست پولی مورد استفاده قرار گیرد.
در این مطالعه، تورم پایه به¬عنوان «جزئی از تورم اندازهگیری شده که تأثیرات کوتاهمدت تا بلندمدتی بر تولید حقیقی ندارد»، در نظر گرفته شده و برای اندازه¬گیری آن از مدل SVAR، مشتمل بر سه متغیر (شاخص قیمت کالاهای وارداتی، تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرف¬کننده) استفاده شده است. لازم به یادآوری است که قیودی برای شناسا کردن مدل، مبتنی بر ساختار اقتصاد ایران، در مدل تحمیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می¬دهد که در بخش زیادی از دورهی مورد بررسی، فشارهای تورمی اساسی اقتصاد بالاتر از تورم اندازه¬گیری شده است. علت این امر، رشد بالای نقدینگی و نیز تخفیف (کاهش) تورم با استفاده از درآمدهای حاصل از صادرات نفت در اقتصاد کشور است.
طبقهبندی JEL : E31، E52This study tries to measure core inflation in Iran's economy, using SVAR method, spanning the period 1973-2007. The necessity of knowing about core inflation is that it increases signals to likely noises (shocks). Through using coring inflation criteria in policy making, monetary policies become more effective, as policymakers just react to fluctuations in measured inflation, ignoring temporary noises. Core inflation criteria is an appropriate index for both the measurement of current and future inflation trends, and an applicable target for monetary policy.
In this study, core inflation is considered as "a component of measured inflation with no effect on real output either in the long run or short run". In an attempt to measure core inflation in Iran, three variables as oil price, gross national product, and consumer price index are deployed in a Structural Vector Auto Regressive (SVAR) model, imposing some restrictions to make the model compliant with the structure of Iran's economy. The results show that in most cases, headline inflationary pressures have been more than measured inflation, for there have been deflationary pressures of oil export revenues in the economy.
JEL Classification: E31 , E52https://jte.ut.ac.ir/article_22446_7c64e15b2300c7b595086766d4120e65.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Firms Reaction Against Demand Uncertainty Risk and Its Effect on Labor Employment (Case Study on IRAN Manufacturing Sector)واکنش بنگاهها در قبال ریسک ناشی از نااطمینانی تقاضا و تأثیر آن بر اشتغال نیرویکار (مطالعه موردی بخش صنعت ایران)8911022447FAحمیدعزیزمحمدلودانشجوی دورهی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه تهرانJournal Article19700101The quality of firms’ reaction against demand uncertainty affects the production inputs employment. In this research I have studied and compared the behavior of active firms in manufacturing sector with respect to the risk attitude and tested it’s effect on production inputs combination(with the special emphasize on labor employment).
The research findings reveal that active firms in manufacturing of food, beverage and tobacco products (code31), manufacturing of textile, wearing apparel and leather products (code32) and manufacturing of wood and products of wood (code33) don’t significantly react against the risk resulted from demand uncertainty so demand uncertainty has not significant effect on capital-labor ratio. In manufacturing of paper, publishing and printing (code34), due to the risk averseness of the firms demand uncertainty increases the capital-labor ratio. In manufacturing of chemical products (code35), manufacturing of non-metallic mineral products (code36), manufacturing of basic metal (code37) and manufacturing of machinery, equipment and metal instruments products (code38), however, firms negatively react against the demand uncertainty and rise in demand uncertainty decreases the labor intensity in these sub- sectors.
JEL Classification: D81, J21نحوهی واکنش بنگاهها در قبال ریسک ناشی از نااطمینانی تقاضا در چگونگی بکارگیری نهادههای تولید توسط آنها تأثیر میگذارد. در این تحقیق رفتار بنگاههای اقتصادی فعال در بخش صنعت کشور از نقطه نظر ریسکپذیری و ریسگگریزی مورد بررسی و مقایسه قرارگرفته و چگونگی تأثیر آن بر ترکیب دو نهادهی کار و سرمایه( با تأکید خاص براشتغال نیرویکار) آزمون و تحلیل شده است.
نتایج نشان میدهد که بنگاههای صنعتی فعال در زیربخشهای صنایع مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات (کد31)، صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد32)، صنایع چوبی و محصولات چوبی (کد33) در قبال ریسک ناشی از نااطمینانی تقاضا واکنش معنیداری از خود نشان نمیدهند و بروز نااطمینانی تقاضا تأثیر معنیداری بر نسبت بهکارگیری سرمایه به نیرویکار ندارد. در زیربخش صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی (کد34) به دلیل ریسک گریز بودن بنگاهها، افزایش نااطمینانی تقاضا باعث تقویت شدتکاربری فرایندهای تولیدی و در نتیجه افزایش نسبت بهکارگیری نیرویکار میشود. اما در زیربخشهای صنایع شیمیایی (کد35) صنایع محصولات کانی غیرفلزی (کد36)، صنایع تولید فلزات اساسی (کد37) و صنایع ماشینآلات، تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی (کد38) بنگاههای صنعتی ریسکپذیرتر هستند و افزایش نااطمینانی تقاضا باعث تضعیف شدتکاربری فرایندهای تولیدی و در نتیجه کاهش نسبت بهکارگیری نیرویکار میشود.
طبقه بندی JEL: D81, J 21https://jte.ut.ac.ir/article_22447_dede193cb04b332faaa224a7ef671bfd.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421The Impact of Political News on Tehran Stock Exchange (AFIGARCA and MSM) Approachبررسی تأثیر اخبار سیاسی بر تلاطم بازار سهام تهران (مقایسهی مدلهای عمومی FAGARCH و MSM)11113522448FAغلامرضاکشاورزدانشیار دانشگاه صنعتی شریف0000-0001-5873-8217هادیحیدریپژوهشگر اقتصاد، فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریفJournal Article19700101This paper examines the impact of 2005 presidential election of Iran on the Tehran stock exchange volatility as a political shock. It uses GARCH family (FIEGARCH, EGARCH, and GARCH) and Markov Regime Switching (MRS) models as the analytical frameworks for the main the stock daily prices index. Our findings confirm statistical validity of ARIMA – FIEGARCH-X and AR(1) MRS as appropriate specifications. Furthermore, uncertainty in the market caused more volatility before the election and this volatility has continued after the election. Consequently, if the right party wins the election, the market volatility increases and it is actually what investors expect. In addition, MRS reveals that probability of staying in a high volatile situation on average is 0. 71 and the volatility duration in the market is 4 days.
JEL Classification: G14, P16این تحقیق به بررسی تأثیر انتخابات و اخبار سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری بر نوسانات بازدهی بازار سهام تهران به عنوان شوک سیاسی میپردازد. این بررسی بر اساس دو دستهی مدل عمومی GARCH (GARCH و EGARCH و FIEGARCH) و جابهجایی مارکف MSM برای دادههای شاخص اصلی قیمت و دادههای حجم معاملاتی بازار سهام تهران انجام شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهند که مدلهای FIEGARCH و MSM برای نشان دادن برخی از خواص آماری دادهها مانند حافظهی بلندمدت، دمب پهن بودن، خوشهای بودن واریانسها و نشان دادن تعداد روزهایی که بازار سهام پرتلاطمتر و یا آرامتر است، موفقتر هستند. نشان میدهیم که تلاطم بازدهی سهام در روزهای قبل از انتخابات بهدلیل شرایط عدم قطعیتی که بر بازار حاکم میشود، افزایش مییابد، همچنین این افزایش تلاطم برای روزهای پس از انتخابات با به قدرت رسیدن برنده انتخابات بهدلیل شوکهای سیاسی همچنان پایدار است. با استفاده از مدل MSM احتمال غیرشرطی که سرمایهگذار در این دوره در دام یک روز پر تلاطم بیفتد، را بهدست میآوریم. نتیجه نهایی اینکه دو مدل FIEGARCH وMSM به عنوان دو مدل کاربردی برای مدلسازی تلاطم در بازار سهام موید همدیگر بوده و میتوان آنها را به عنوان ابزارهایی با کار برد متفاوت برای تحلیل تلاطم بازار سهام بهکار برد.
طبقهبندی JEL: G14, P16https://jte.ut.ac.ir/article_22448_a529340c329af24c40ab9235027a88d1.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Effect of Economic Convergence on Trade Relations between WTO Members and other Selected Unionsاثر همگرایی اقتصادی بر روابط تجاری کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت (WTO) و اتحادیههای منتخب13715022449FAسید کمیلطیبیعضو هیأت علمی و دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهاناحمدگوگردچیانعضو هیأت علمی و استادیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان0000000000000000یاسرعباسلوکارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه اصفهانJournal Article19700101After establishment of the World Trade Organization (WTO) in 1995, not only all countries around the world had to receive progressively the WTO accession but also those that had higher economic potentials benefited further advantages from their memberships. One goal which has been followed by the WTO has relied on economic convergence.
It is now a time to ask whether convergence in monetary policy, interest rate and exchange rate expands trade relations between the WTO members and between members of other economics unions such as EU, ASEAN and NAFTA.
The purpose of this paper is to find out an empirical answer through analyzing relationship between economic convergence and international trade flows. To this end, we examine such effects on trade by specifying a panel econometric model using data of 126 countries worldwide during the period 1995-2004. The empirical results emphasize the role of global financial convergence on expanding trade relations between members of the WTO and other selected unions.
JEL Classification: C23, F13, J51, O47پس از تشکیل سازمان جهانی تجارت در سال 1995، نه تنها همهی کشورهای جهان ملزم به کسب عضویت در آن سازمان شدند، بلکه کشورهایی که از پتانسیل بالای اقتصادی برخوردار بودند با ورود به این سازمان، از مزیتهای نسبی خود به نحو شایستهای بهره گرفتند و روابط تجاری را گسترش دادند. یک هدف این سازمان تحق همگرایی اقتصادی بین کشورها بوده است. اکنون سئوال قابل طرح این است که آیا در فرایند جهانی شدن، همگرایی در شاخصهایی مثل سیاستهای پولی، نرخ بهره و پولهای رایج (نرخ ارز) میتواند منجر به گسترش جریانهای تجاری در بین اعضای سازمان جهانی تجارت و حتی اعضای اتحادیههای اقتصادی شود؟
هدف این مقاله پاسخ به سئوال مطرح شده در بالا از طریق ارائهی یک تحلیل نظری و توصیفی از رابطهی بین همگرایی اقتصادی و تجارت بینالملل است. همچنین با استفاده از دادههای 126 کشور جهان در دورهی 1995-2004، یک الگوی اقتصادسنجی تجارت برآورد میشود، تا تأثیر پذیری جریانهای تجاری از همگراییهای اقتصادی در کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت و اتحادیههای منتخب بررسی شود. نتایج مطالعه بر همگرایی مالی در گسترش تجارت مابین کشورهای عضو تأکید دارد.
طبقهبندی JEL : C23، F13، J51 و O47https://jte.ut.ac.ir/article_22449_91e302981a3d4a501257a41dc8fc9afd.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421The Study of Carbon Dioxide Emissions in Relation to Economic Growth, Energy Consumption and Trade in Iraبررسی رابطهی انتشار دیاکسیدکربن با رشد اقتصادی، انرژی و تجارت در ایران15117322450FAمحمد رضالطفعلی پوردانشیار دانشکدهی علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهدمحمدعلیفلاحیدانشیار دانشکدهی علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهدملیحهآشنادانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article19700101The environmental degradation increase during recent years, has proposed the investigation of economic activities and environmental indicators relation. Mostly a unidirectional causality from economic activities to pollution is assumed. While the direction of causality between pollution and economic growth has specific policy implications, presumption of this direction may influence the nature of the relationship. Therefore, the examination of economic dimensions of pollutant emissions and its consequents has significant importance. This study examines the long-run relationship between emissions and economic growth considering fossil fuel consumption and openness variables in Iran during 1961-2006. Using causality test based on error correction mechanism shows that there exists causality from economic growth, energy consumption and openness to carbon emission, but it is not hold vice versa. On one hand fossil fuel consumptions has no effect on the economic growth and on the other it is the cause of pollutant emissions. So as a policy implication, fossil fuel conservation can be as a way to reduce pollutions.
JEL Classification: O13, Q53افزایش تخریب محیط زیست در سالهای اخیر، بررسی رابطهی میان سطح فعالیتهای اقتصادی و شاخصهای زیست محیطی را مطرح نموده است. اغلب، یک رابطهی علّی یکطرفه از تغییر در سطح فعالیتهای اقتصادی به تغییر در آلودگی فرض شده است. در حالی که جهت علیت میان آلودگی و رشد اقتصادی کاربردهای سیاستی معنیداری دارد، پیش فرض جهت علیت میتواند ماهیت صحیح رابطه را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین بررسی ابعاد اقتصادی انتشار گازهای آلاینده و پیامدهای آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. مطالعهی حاضر وجود رابطهی بلندمدت میان انتشار دیاکسیدکربن و رشد اقتصادی را با در نظر گرفتن دو متغیر دیگر مصرف انرژیهای فسیلی و آزادی تجاری در ایران طی دورهی 1346- 1386 بررسی میکند. لذا جهت مطالعه چگونگی رابطهی علّی درآمد- انتشار، از آزمون علیت بر اساس الگوی تصحیح خطا استفاده شده است. نتایج نشان میدهد علیت از رشد اقتصادی، مصرف انرژیهای فسیلی و آزادی تجاری به انتشار دیاکسیدکربن وجود دارد، اما عکس آن مورد تأیید قرار نمیگیرد. از یک طرف به دلیل اینکه مصرف انرژیهای فسیلی در کشور اثری بر رشد اقتصادی ندارد و از طرف دیگر مصرف انرژی از عوامل ایجاد آلودگی میباشد، میتوان کاهش مصرف انرژیهای فسیلی را به عنوان راهی جهت کاهش آلودگی پیشنهاد نمود.
طبقهبندی JEL: O13، Q53https://jte.ut.ac.ir/article_22450_1544ef3fd1b76d263f078dbb6ece51d4.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Optimal Control of Private Investment and Consumption by Fiscal and Monetary Policy Tools within the 4th Five Year Development Planکنترل بهینهی سرمایهگذاری و مصرف خصوصی با اتکا به ابزارهای پولی و مالی در چارچوب اهداف برنامهی چهارم توسعه17520622451FAسید مهدیناصریعضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانیسید علیناصریکارشناس ارشد مرکز آمار ایرانJournal Article19700101Economic Development Plans normally contain some policy objectives, especially for the most important macroeconomic variables. Governments are expected to take best policies to achieve these objectives, although due to some structural or other impediments they may fail to touch the objectives.
We have attempted to uncover the determinants of private consumption and investment as the objectives of the economic plan, via estimating a very simple model and then determine the government's best policy options in achieving the objectives or in a more precise words, determining best policy options for minimizing the deviations from the targets of the Fourth Five Year Development Plan, making use of an Optimal Control Theory method. Accordingly, we employed a deterministic class Quadratic Linear Tracking Problem to obtain the optimal trajectories for objective and policy/control variables. In addition to the private consumption and investment which were determined as objective variables, government expenditures and money stock were considered as control/policy variables representing fiscal and monetary policy, respectively.
The results of the study revealed that due to the Crowding-out Effect between government Expenditures and Private Investment during the period (1368-1383), which is considered a structural problem, the policymakers loose fiscal policy instrument in order to ascertain the objectives. Instead, they have to rely on the monetary policy instrument which may in turn cause inflation and make the economic plan deviate from its inflation targets.
JEL Classification: C53, C54, C61, E21, E22, E63معمولاً در برنامههای میان مدت اقتصادی، اهدافی را بهصورت کمی برای متغیرهای اقتصادی در نظر میگیرند. تلاش دولتها نیز معطوف به محقق کردن این اهداف است، لیکن ممکن است در عمل، به دلیل مشکلاتی که در ساختار اقتصاد وجود دارد، محدودیتهایی بر تحقق اهداف ایجاد شود و یا ابزارها، نقشی را که از آنها انتظار میرود ایفا نکنند. بدیهی است در چنین شرایطی، تحقق اهداف برنامه مقدور نمیگردد.
در این مقاله سعی کردهایم در قالب مدل سادهای از روابط حاکم بین مصرف و سرمایهگذاری، بهترین استفاده از ابزارها در جهت حداکثر نزدیک شدن به اهداف را تعیین کنیم. بدین منظور ابتدا روابط مربوط به مصرف و سرمایهگذاری با استفاده از تکنیک اقتصادسنجی برآورد شدهاند و در گام بعدی، با استفاده از "نظریهی کنترل بهینه"، مسیر بهینه برای متغیرهای هدف و ابزار در قالب سناریوهای مختلف به دست آمده است. در این ارتباط، دو هدف در مدل در نظر گرفته شده است که عبارتند از مصرف خصوصی و سرمایهگذاری خصوصی. همچنین از نقدینگی و مخارج دولت نیز به عنوان نمایندگان سیاستهای پولی و مالی بهعنوان متغیرهای ابزار استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل وجود پدیده اثر جبرانی بینمخارج دولتی و سرمایهگذاری دولتی، عملاً چنانچه بخواهیم به هدف سرمایهگذاری خصوصی دست یابیم، نمیتوان از طریق ابزار مخارج دولتی اقدام کرد و وزن سیاستی بر دوش ابزار پولی خواهد بود. چنان چه اتکا بر استفاده از ابزار پولی قرار گیرد، مسیر بهینه مصرف خصوصی به سطحی بالاتر از مسیر اسمی میرسد که نشان از تورمزا بودن این سیاست است، لیکن بهدلیل آن که تورم در این مدل وارد نشده است، قضاوت قطعی در مورد آن موکول به ساختن مدل جدیدی است که تورم را نیز لحاظ کرده باشد.
طبقهبندی JEL : D13, J22https://jte.ut.ac.ir/article_22451_c8304aaec7dec497e85fc65a273d2a4b.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896946120110421Relationship between Health Insurance and Catastrophic Medical Payment in Hospitals Affiliated to Iran University of Medical Science; 2009ارتباط بیمهی سلامت و هزینههای سنگین خدمات درمانی در بیمارستانهای مرتبط با دانشگاه علوم پزشکی ایران: 138820722422452FAحسامقیاسونددانش آموخته کارشناسی ارشد اقتصاد بهداشتمحمّدهادیاندکترای اقتصاد، استادیار و مدیر گروه اقتصاد بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایرانمحمّدرضاملکیدکترای مدیریت خدمات بهداشتی-درمانی، دانشیار و مدیر گروه مدیریت خدمات بهداشتی-درمانی، دانشگاه علوم پزشکی ایرانJournal Article19700101The protection of households against catastrophic medical payment always has been one of the most important objectives in any health care system. This study assessed the performance of Iranian health insurance schemes in protection the patients against catastrophic medical payment. This is an analytical study which performed in a cross sectional design on 400 patients that hospitalized in selected hospitals affiliated to Iran University of Medical Science. Among 16 variables only 8 variables include: Household’s head gender, Number of hospitalization, Residency in Tehran, Income level, other family member’s illness, Ownership of house, Number of household’s members and finally the coverage of complementary health insurance have had significant relation with the probability of catastrophic medical payment occurrence. It seems that policy makers should pay more attention to socio-economic factors, demographic factors and the epidemiology of diseases in our country to design suitable prepayment schemes.
JEL Classification: C25, L10یکی از اهداف مطلوب هر نظام سلامت ارائهی سازوکارهای مناسب تأمین مالی به منظور حمایت از خانوارها به هنگام تقاضا برای خدمات سلامتی است. در مطالعهی حاضر که به صورت مقطعی بر روی 400 نفر از بیماران بستری در بیمارستانهای مرتبط با دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گرفته است، پژوهشگران به دنبال تحلیل تأثیر برنامهی جاری بیمهی سلامت کشور با استفاده از مدل لاجستیک در راه نیل به هدف مذکور بودند. یافتههای پژوهشگران نشان میدهند که از بین 16 متغیر مورد نظر، 8 متغیر شامل :جنسیت سرپرست خانوار، سکونت در تهران، بیماری اعضای خانوار، تعداد اعضای خانوار، تعداد دفعات بستری، سطح درآمد خانوار و مالکیت مسکن و پوشش بیمهی درمان مکمّل، ارتباط معناداری با احتمال مواجههی با هزینههای سنگین خدمات درمانی نشان دادند. نکتهی قابل تامل در این مطالعه عدم تأثیر برنامهی بیمهی سلامت کشور در جلوگیری از مواجههی با هزینههای سنگین خدمات درمانی است. به نظر میرسد عدم توجه دقیق مسئولین و سیاستگذاران نظام سلامت کشور در طراحی سازوکارهای مناسب بیمه ای، با توجه به مقتضیات کشور یعنی شرایط اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و در نهایت الگوها و اپیدمیولوژی بیماریها از مهمترین علل ناکارآمدی نظام بیمهی سلامت کشور در حمایت از بیماران میباشد.
طبقه بندی JEL: C25, L10https://jte.ut.ac.ir/article_22452_9b422826d5e47828d3a85d6b0c0fb9d9.pdf