دانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Technological and Economic Mobility in Iranian Industries: The Case of Firms Listed in Tehran Stock Exchangeتحرک فنی و اقتصادی در صنایع ایران، مورد مطالعه: شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران1197006810.22059/jte.2019.243966.1007733FAفرشادحسینیگروه آموزشی اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه شیراز، شیراز، ایراناحمدصدرائی جواهریدانشکده اقتصاد، بخش اقتصاد، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20171107Competitiveness is one of the main and important issues in the economy which is considered as a tool for optimal growth and sustainable development. In present research Competitiveness of Iranian Industries listed in Tehran stock exchange which have had more than two firms during the period of 2007 to 2016 was studied. To study the competitiveness, mobility of productivity score and normalized market share have been applied with two methods: salter curve and mobility indices obtained from the Markov chain. First method is a Qualitative method and the latter is a quantitative one. The result showed that technological mobility is more than Economic mobility in studied industries. The results of mobility indices obtained from the Markov chain also showed that Computer and real property industries have higher Technological mobility Compared to other industries. Also economic mobility is higher in Transportation industry Compared to others. <br /><strong>JEL Classification:</strong> D22, D41, D21, D24, C81رقابت ذیری از موضوعات اصلی و مهم در اقتصاد به شمار میرود که از آن بهعنوان ابزاری برای رشد مطلوب و توسعه پایدار یاد می شود. در این تحقیق رقابتپذیری صنایع مورد پذیرش در بورس اوراق بهادار تهران که بیشتر از 2 بنگاه در بازه زمانی 1395-1386 داشتهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مطالعه رقابت پذیری تحرک معیارهای عملکرد فنی و عملکرد اقتصادی به دو روش مورد بررسی قرار گرفته اند. یکی منحنی سالتر که یک روش کیفی است و دیگری به کارگیری شاخص های تحرک حاصل از زنجیره مارکوف که روشی کمی می باشد. نتایج نشان می دهد که تحرک فنی در صنایع مورد مطالعه بالاتر از تحرک اقتصادی می باشد. همچنین نتایج حاصل از شاخص های تحرک نشان داده اند که تحرک فنی در صنعت رایانه و فعالیت های وابسته به آن و تحرک اقتصادی در صنعت حمل و نقل و ارتباطات نسبت به دیگر صنایع مقدار بیشتری دارند.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong>: </strong>C81 ,D24 ,D21, D41,D22https://jte.ut.ac.ir/article_70068_2348dde5fcb6ebaf12ce550bb8e318eb.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Decomposition of Energy Intensity Behavior: By Concentrating on Institutional and Economic Infrastructuresتجزیه رفتار شدت انرژی با تأکید بر زیرساختهای اقتصادی و نهادی: شواهدی از ایران و کشورهای منتخب21457006910.22059/jte.2019.240042.1007677FAکیومرثحیدریپژوهشگاه نیروسمیهصادقیدانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت ا.. آملیJournal Article20170819This paper is analyzing the main factor that drives behavior of energy intensity in some countries during 2000-2015 by using decomposition approach and concentrating on Institutional and Economic Infrastructures. A sample of countries including UK, Germany, Japan, Turkey, Saudi Arabia, Iran, China and Russia is selected and classified in three classes; the first class countries have high level of economic openness and institutional quality. The second class has the middle levels of economic openness and institutional quality. The third class have a low level of economic openness and institutional quality. <br />The findings show that countries with high levels of economic openness and institutional quality mainly have a low level of energy intensity. Also, the results of energy intensity decomposition by Fischer Ideal Index indicate that in the first class countries (UK, Germany and Japan) the main factor driving the changes in energy intensity, is efficiency improvement. By contrast, the second class (Turkey, Saudi Arabia) and the third class (Iran, China and Russia) have a different behavior of energy intensity: In Turkey, improvement of energy efficiency is dominant factor for driving energy intensity, but in Saudi Arabia, the structural changes by type of energy-intensive activities deactivate the efficiency effect. Moreover, in Iran and Russia, the main driver of energy intensity is the existence of inefficiency. while in China that is experienced a declining trend in energy intensity, the improving of efficiency is dominant effect. <br /><strong>JEL Classification:</strong> Q49، Q43هدف این تحقیق، بررسی عامل اصلی هدایت کننده تغییرات شدت انرژی ایران و کشورهای منتخب طی دوره زمانی 2015-1990 با استفاده از رویکرد تجزیه و با تمرکز بر زیرساختهای اقتصادی و نهادی است. بدین منظور، نمونهای از کشورها شامل انگلستان، آلمان، ژاپن، ترکیه، عربستان، چین، ایران و روسیه بر اساس شاخصهای کلان اقتصادی و نهادی گروهبندی شدهاند. گروه اول؛ کشورهایی که از شاخصهای کلان اقتصادی و سطوح کیفیت نهادی بالایی برخوردارند. گروه دوم؛ کشورهایی که از نظر شاخصهای کلان اقتصادی و سطوح کیفیت نهادی در رده متوسط قرار میگیرند. گروه سوم؛ کشورهایی که شاخصهای کلان اقتصادی و سطوح کیفیت نهادی پایینی دارند و همچنین نقش دولت در اقتصاد پررنگ است. تحلیل وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی- نهادی و شدت انرژی در کشورهای مورد بررسی نشان میدهد که هر چه اقتصادها آزادتر و از سطوح کیفیت نهادی بالاتری برخوردار باشند، سطوح شدت انرژی کاهش مییابد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه تغییرات شدت انرژی با استفاده از شاخص ایده آل فیشر نشان میدهند که در کشورهای گروه اول (آلمان، انگلستان و ژاپن)، عامل اصلی هدایت کننده تغییرات شدت انرژی، بهبود کارایی است. در مقابل، کشورهای گروه دوم (ترکیه و عربستان) و گروه سوم (ایران، روسیه و چین) رفتار شدت انرژی متفاوتی دارند. در ترکیه در بیشتر سالها، بهبود کارایی در مصرف انرژی بهعنوان اثر غالب در توضیح تغییرات شدت انرژی بوده، اما در عربستان تغییرات ساختاری در جهت فعالیتهای انرژیبر، اثر بهبود کارایی را خنثی کرده است. همچنین در دو کشور روسیه و ایران، عامل اصلی در توضیح تغییرات شدت انرژی، عدم کارایی بوده، اما در کشور چین، بهبود کارایی هدایتکننده اصلی کاهش شدت انرژی نسبت به سال پایه میباشد.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong> </strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong> Q49، Q43https://jte.ut.ac.ir/article_70069_118a6c215035b75be06d6f25c33fe295.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Analyzing Dynamism in Iran’s Non-Oil Exports: New Evidence Using Economic Complexity Theoryتحلیل پویایی صادرات غیرنفتی ایران: نتایج جدید با کمک نظریه پیچیدگی اقتصادی47737007110.22059/jte.2019.256270.1007898FAامیدرنجبرکارشناس ارشد مطالعات اقتصادی، سازمان توسعه تجارت
دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائیحسنثاقبموسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانیصادقضیائی بیگدلیدانشگاه شهید بهشتی
استاد مدعو دانشگاه وایکاتو-نیوزیلندJournal Article20180422Over the years of central planning in Iran, export diversification has always been at the forefront of governments’ objectives before and after the revolution. At the same time, many economists, especially neoclassical economists, has questioned the role of the State in bringing about export diversification and in particular carrying out selective targeting policies. Economic complexity, a theory put forward in recent years by Harvard and MIT economists, emphasizes the need to simultaneously take account of existing comparative advantage as well as the need to enhance economic complexity. In this paper, Iran’s export dynamisms has been studied for the first time over the period of 1997-2015 using economic complexity theory. The results show the decline of the share of complex products with a high degree of diversification in Iran’s export basket since 2005. Moreover, our research demonstrates that the main drivers of Iran’s export basket include the degree of export penetration in existing export markets, growth of world demand, currency devaluation and the degree of penetration into the product space. <br /><strong>JEL Classification:</strong> F11, F14, O14, C23نظریه پیچیدگی اقتصادی که در سالهای اخیر توسط اقتصاددانان توسعه هاروارد و ام آی تی مطرح شده است، بر ضرورت توجه به قابلیتها و توانمندیهای انباشته شده هر کشور در جهت تغییر ساختاری و ارتقاء سطح پیچیدگی اقتصادی تأکید دارد. در مقاله حاضر برای اولین بار پویاییهای صادرات محصولات غیرنفتی ایران با کمک نظریه پیچیدگی اقتصادی طی دوره 2015-1997 بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان دهندۀ کاهش سهم محصولات پیچیده با قدرت متنوعسازی بالا در سبد صادراتی از سالهای میانی دهه 1380 است. همچنین بر اساس محاسبات تحقیق، درجه نفوذ در بازار صادراتی موجود، رشد تقاضای جهانی، افزایش نرخ ارز و درجه نفوذ در فضای محصولی، محرکهای اصلی تنوع و رشد سبد صادراتی محسوب میشوند.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong>F11 ,F14 ,O14 ,C23<br /> <strong> </strong>https://jte.ut.ac.ir/article_70071_884c7058d26b2bb44fc8e1f95ef7d1a5.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Decomposing Fundamental Factors from Non-Fundamentals in a Stochastic Difference model for Iran Economyتفکیک عوامل پایه ای از عوامل غیرپایه ای در یک الگوی تفاضلی تصادفی برای اقتصاد ایران75957007010.22059/jte.2019.234701.1007609FAمهدیصارممحقق، اداره بررسی ها و سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی ج.ا.ا،حسینمرزباندانشیار اقتصاد، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیرازJournal Article20170601الگوهای تفاضلی تصادفی خطی به دو دسته معین و نامعین تقسیم می شوند. در الگوهای معین، مسیر پویای متغیرهای الگو صرفا متأثر از عوامل و شوک های پایه ای اقتصاد و در الگوهای نامعین، عوامل غیرپایه ای نیز بر این مسیر پویا می توانند مؤثر باشند، لذا برآورد الگوهای نامعین و تفکیک اثرات شوک های پایه ای از غیرپایه ای بخشی از مبانی نظری چنین الگوهایی را تشکیل می دهد. در مطالعه حاضر با استفاده از داده های فصلی دوره 1369-1395 دو الگوی معین و نامعین برای اقتصاد ایران برآورد شده است. نتایج نشان دهنده آن است که الگوی نامعین می تواند برخی ویژگیهای داده ها از جمله رکود – تورمی مشاهده شده در برخی سالها را نشان دهد.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong> E31, E43, E52, E61https://jte.ut.ac.ir/article_70070_eccb7b076e6797e42cb6edeb263aadb7.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Analysis and Modeling of the Substantial Fall of Tehran Stock Exchange in January 2014 Using the Log-Periodic Power Law (LPPL) Modelبررسی و مدلسازی سقوط بزرگ بورس اوراق بهادار تهران در دیماه 1392 با استفاده از مدل قاعده توانی تناوب لگاریتمی971247007210.22059/jte.2019.244209.1007737FAاحمدقلی برکیشدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهدتقیابراهیمی سالاریاستادیار گروه اقتصاد، دانشگاه فردوسی مشهدنرگسصالح نیااستادیار دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20171028The substantial fall of the Iranian stock market in January2014 has been one of the most important economic events occurred in Iran during recent years. In this study, we applied the Log-Periodic Power-Law (LPPL) model to detect the development of bubble in Tehran Stock Exchange Index before the dramatic decline of 2014. Over the last decade, the LPPL model has been used to describe the endogenous price dynamics during an endogenous bubble regime and to predict the most probable time for the end of the bubble or the regime switching. Application of this model not only confirms the presence of a bubble in the stock market of Tehran, but also dose predict crash or change of regime has accrued in the early days of January 2014 with high accuracy. <br /><strong>JEL Classification:</strong> C53, G01, G17یکی از مهمترین حوادث اقتصادی چند سال اخیر وقوع سقوط شدید بورس اوراق بهادار تهران در دیماه 1392 بوده است. با توجه به دیدگاههای متفاوت کارشناسان و مدیران بورس در مورد عوامل مؤثر بر بروز حادثه مذکور، انجام مطالعاتی به منظور شناسایی و تبیین دلایل این سقوط از اهمیت فراوانی برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با استفاده از مدل LPPL به بررسی فرضیه شکلگیری حباب در بورس اوراق بهادار تهران در روزهای منتهی به سقوط پرداخته است. مدل LPPL یکی از جدیدترین روشهایی است که برای توصیف پویاییهای قیمت در طول یک حباب داخلی و پیشبینی محتملترین زمان برای پایان یک حباب یا تغییر رژیم مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده از این مدل ضمن تأیید وجود حباب در شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در روزهای منتهی به اواسط دیماه 1392، سقوط (و یا تغییر رژیم) روی داده در تاریخ مذکور را با دقت بالایی پیشبینی می کند. بر اساس این نتایج، دیدگاه گروهی از کارشناسان که معتقدند حادثه رخ داده در دیماه 1392 صرفاً ناشی از بعضی از عوامل بیرونی مانند طرح گران کردن خوراک پتروشیمیها بوده است، رد میشود.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong>: C53, G01, G17https://jte.ut.ac.ir/article_70072_9c9f34ae185bd653c4267073b2636991.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321The Evaluation of the Impact of Volatility of Oil Revenue on the Relationship between Exchange Rate and Trade Balance of Iran: Non-Linear Approachارزیابی اثر بیثباتی درآمدهای نفتی بر رابطه نرخ ارز با تراز تجاری در ایران: رویکرد غیر خطی1251457007310.22059/jte.2019.256522.1007912FAعلیرضاکازرونیاستاد تمام وقت-دانشگاه تبریزمحمد مهدیبرقی اسگوییهیئت علمی دانشگاه تبریزحسیناصغرپوردانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تبریز0000-0002-1440-8977هاناابوالحسن بیگیدانشکده اقتصاد دانشگاه تبریزJournal Article20180507The main objective of this study is to investigate the non-linear impacts of volatility of oil revenue on the relationship between exchange rate and trade balance of Iran. For this purpose, using annual time series over the period 1973 to 2016, volatility of oil revenue as the most important prevailing features of Iran economy has been quantified using EGARCH approach. After that the effect on the relationship between exchange rate and trade balance has been estimated applying Markov-Switching technique. The empirical findings indicate that trade balance follow triple trade regimes (high, medium and low trade deficit). volatility of oil revenue in 2 regimes (low and high trade deficit) have negative and significant impact on the relationship between exchange rate and trade balance. So that volatility of oil revenue has caused to debilitation of exchange rate effect on the trade balance. <br /><strong>JEL Classification:</strong> F31, F14, C22یکی از ویژگیهای بارز اقتصاد ایران وابستگی شدید آن به درآمدهای دلاری نفتی میباشد. بیثباتی درآمدهای دلاری نفتی با ایجاد بیثباتی در فضای اقتصاد کلان میتواند روابط بین متغیرهای اقتصادی را تغییر دهد. هدف این مطالعه بررسی اثر غیرخطی بیثباتی درآمدهای نفتی بر رابطه نرخ ارز با تراز تجاری (غیرنفتی) طی دوره ۱۳۵۲- ۱۳۹۵ برای اقتصاد ایران میباشد. برای این منظور ابتدا بیثباتی درآمدهای نفتی با استفاده از روش گارچ نمایی (EGARCH) کمی سازی شده سپس مدل تحقیق، با استفاده از رهیافت مارکوف- سوئیچینگ برآورد شده است. نتایج حاکی از آن است که رفتار تراز تجاری در ایران، قابل تفکیک به سه رژیم (کسری تراز تجاری پایین، متوسط و بالا) میباشد. افزایش نرخ ارز موجب بهبود تراز تجاری در هر سه رژیم شده است. اثر بیثباتی درآمدهای نفتی بر رابطه نرخ ارز با تراز تجاری در هر سه رژیم منفی اما در رژیم کسری تراز تجاری بالا و پایین معنادار است. پس میتوان نتیجه گرفت بیثباتی درآمدهای نفتی موجب تضعیف اثر نرخ ارز بر تراز تجاری در رژیم کسری تراز تجاری بالا و پایین شده است.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong> : </strong>F31, F14, C22https://jte.ut.ac.ir/article_70073_1e0a4847a6b4c41512cb11e41a0797cb.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Exporting and the Firm’s Performance “Evidence from the Manufacturing firms in Iran” September 2018رابطه صادرات و عملکرد بنگاه «شواهدی از صادرکنندگان صنعتی ایران» شهریور 13971471727007610.22059/jte.2019.248757.1007801FAسید علیمدنی زادهاستادیار دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف000000000000000000مصطفیحیدریدانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20180213In this paper, we investigate the relationship of the firms’ performance and their export status: 1) How are exporting firms different from home producers? 2) How does the performance of a firm evolve before starting to export? 3) After starting to export, how does the performance of a firm change? Using Iranian manufacturing plant level data, we find that Iranian exporters perform much better than non-exporters; on average they perform significantly better in sales by 34%, in value-added by 28%, in employment by 37%, in TFP by 25%, in labor productivity by 26% and in energy productivity by 24%. Iranian exporters grow faster in these measures than non-exporters before starting to export. But after starting to export, the size measures are still better than non-exporters while the growth measures are not significantly different from others. Finally, the exiters have severe significant decline in both level and growth measures. <br /><strong>JEL Classification:</strong> F10در این تحقیق رابطه بین عملکرد بنگاههای صنعتی و صادرگنندگی آنها را بررسی نمودیم: (1) تفاوت عملکرد صادرکنندگان از بقیه کارگاهها که تنها تولید کننده برای بازار داخلی هستند چگونه است؟ (2) بنگاههایی که در مسیر صادرکننده شدن قرار میگیرند چه تغییراتی میکنند؟ (3) بنگاههای صنعتی پس از صادرکننده شدن چه تغییراتی به لحاظ عملکرد خواهند داشت؟ نتایج تحقیق نشان میدهد که صادرکنندگان ایرانی، تولیدکنندگان ممتاز صنعت هستند؛ به طور متوسط صادر کنندگان در فروش 34%، ارزش افزوده 28%، نیروی کار 37%، بهرهوری کل 25%، بهرهوری نیرو کار 26%، و در بهرهوری انرژی نیز 24% یه صورت معناداری بهتر از تولیدکنندگان داخلی هستند. صادرکنندگان بهرهور ایرانی در آستانه پیوستن به بازارهای بینالمللی رشد قابل توجهی در شاخصهای اشاره شده تجربه میکنند؛ حضور مداوم و پیوسته کارگاه در بازار صادرات با رشد شاخصهای عملکردی کارگاه همراه میشود، لیکن شاخصهای بهرهوری در این کارگاهها رشد قابل توجهی ندارد؛ همچنین خروج از بازار صادرات با اثرات شدید منفی برای کارگاه همراه است. برای انجام این پژوهش از اطلاعات تابلویی کارگاههای صنعتی بالای 10 نفر ایران در سالهای 1382 تا 1390 استفاده شده است.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong> :</strong> F10https://jte.ut.ac.ir/article_70076_2a7f09fa7d75b9e96464387377fe80b6.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321Study of Trend and Nature of Real Exchange Rate Deviation in Iran Economyبررسی روند و ماهیت انحراف نرخ ارز واقعی در اقتصاد ایران1732077007710.22059/jte.2019.247119.1007776FAامیر حسینمزینیدانشگاه تربیت مدرس - پژوهشکده اقتصاد00000000000000000سعیدقربانیدانشگاه تربیت مدرس پژوهشکده اقتصادJournal Article20171203The exchange rate as one of the channels of national economy connection to the international environment is one of the most important economic variables. The deviation of this variable from its equilibrium level is observed in almost most countries. But this phenomenon is very evident as a chronic phenomenon in developing countries, including Iran. In this study the investigation of this issue in Iran with emphasis on the real exchange rate in the post revolution period is on the agenda. To do that, in a systematic approach, we considered the Dynamic Stochastic General Equilibrium (DSGE) Model to simulate the real exchange rate behavior during the period of 1981-2015, and to calculate the amount of diversion and its nature. <br />The results imply that, given the wide range of policies adopted in the market, the real exchange rate has been significantly deviated over the three periods. The first one coincided by intensifying of war till 1987. The second deviation was relatively limited during the period of 1995-2001. And the third one, which was the most extreme deviation, started since 2006 and continued till 2015 which eroded gradually. According to the results of this study, real exchange rate deviation can be considered as one the historical & chronic challenges of Iran Economy. <br /><strong>JEL Classification</strong>: F31, F41نرخ ارز بهعنوان یکی از کانالهای ارتباط اقتصاد ملی با محیط بینالملل از مهمترین متغیرهای اقتصادی به حساب میآید. انحراف این متغیر از مقدار تعادلی آن تقریباً در اکثر کشورها مشاهده میشود. اما این موضوع بهعنوان یک پدیده مزمن در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران بسیار مشهود است. بررسی این موضوع با تأکید بر نرخ ارز واقعی در دوره زمانی پس از انقلاب در دستور کار مطالعه حاضر میباشد. بدین منظور در قالب یک رویکرد سیستمی و با استفاده از الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) به شبیهسازی رفتار نرخ ارز واقعی تعادلی در ایران در دوره 1394-1360 و محاسبه میزان انحراف و ماهیت آن پرداخته شده است. نتایج حکایت از آن دارند که طی این مدت با توجه به طیف متنوعی از سیاستهای اتخاذ شده در بازار، نرخ ارز واقعی در سه دوره به طور محسوسی دچار انحراف شده است. انحراف اول مربوط به سالهای اوج جنگ تا سال 1367 است. انحراف دوم بهصورت نسبتاً محدود طی دوره 80-1374 اتفاق افتاده است و انحراف سوم که شدیدترین ناترازی نرخ ارزی طی دوره مورد بررسی بوده است از سال 1385 آغاز و تا سالهای آغازین دهه 1390 ادامه داشته و سپس از شدت آن کاسته شده است. با استناد به نتایج مطالعه حاضر میتوان انحراف نرخ ارز (واقعی) را یکی از چالشهای مزمن و تاریخی اقتصاد ایران به حساب آورد.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong> F31, F41https://jte.ut.ac.ir/article_70077_4c6159d429713405de0fd47b02ab7be1.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321The Effect of Official and Unofficial Institutional Factors on Entrepreneurship and Its Consequences on Economic Growth: Evidence From MENA Countries (2008-2015)بررسی تأثیر عوامل نهادی رسمی و غیررسمی (با تاکید بر ترس از شکست، حاکمیت قانون، کنترل فساد، درک قابلیت کارآفرینانه) بر کارآفرینی و نتیجه آن بر رشد اقتصادی: شواهدی از کشورهای منا (2015-2008)2092327007810.22059/jte.2019.248681.1007804FAفاطمهشیراوندگروه آموزشی اقتصاد و حسابداری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گنبد کاووس، شهر گنبد کاووس، ایرانرضامظهریگروه آموزشس اقتصاد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گنبد، شهر گنبدکاووس، ایرانمحسنمحمدی خیارهگروه اقتصاد، دانشکدهه علوم انسانی، دانشگاه گنبد، شهر گنبدکاووس، ایرانعبدالسعیدتوماجگروه آمار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه گنبد، شهر گنبد کاووس، ایرانJournal Article20180102Classical economists saw growth as the result of the interaction of economic factors and their rational choice in a competitive environment. Although these economists played attention on the role of institutions in economic growth, but the explicit attention to the impact of institutions on economic performance should be attributed to the late nineteenth century and the publication of the book<em>, The theory of the Leisure class</em>, by Torsten-Vebln's. With the reappearance of endogenous growth models in the 1980s and the importance of human capital, serious attention paid to the role of institutions in economic growth theories. It seems that the reason for this long-term interruption in the entry of institutions into economic growth models has attributed to recognition and the way of influencing, because the impact of institutions usually is indirect on growth, and this effect carried out through various channels, including entrepreneurship. This research studied for the first time on the effects of rule of law and control of corruption (formal institutional factors) as well as fears of failure and conception of entrepreneurial ability (informal institutional factors) on entrepreneurship in the case of MENA countries during 2008-2015. Using panel data and three-stage least squares method (3SLS), we find that the rule of law and corruption control has a positive and significant effect and fear of failure has a negative and significant relationship with entrepreneurship. In addition, conception entrepreneurial ability has no positive and significant effect on entrepreneurship and ultimately entrepreneurship has had a positive effect on economic growth. <br /><strong>JEL classification: </strong>O11, O17, O43اقتصاددانان کلاسیک رشد را حاصل تعامل درونزای عوامل اقتصادی و انتخاب عقلایی آنها در یک محیط رقابتی قلمداد میکردند. هرچند این اقتصاددانان و مارکس در نظریات رشد درونزای خود به نقش نهادها بیتوجه نبودهاند، اما توجه مستقیم به تأثیر نهادها بر عملکرد اقتصادی را باید به اواخر قرن نوزدهم میلادی و انتشار کتاب نظریه طبقه مرفه<sup>1</sup> تورستن وبلن، نسبت داد. با ظهور دوباره مدلهای رشد درونزا در دهه 1980 و ورود سرمایه انسانی به این مدلها، به نقش نهادها در نظریههای رشد اقتصادی توجه جدی شده است. به نظر میرسد دلیل این وقفه بلندمدت در وارد شدن نهادها به تحلیلهای اقتصادی و مدلهای رشد را باید به شناخت و نحوه اثرگذاری آنها نسبت داد؛ چراکه معمولاً اثرگذاری نهادها بر رشد غیرمستقیم است و این اثر از طریق مجاری متفاوتی ازجمله کارآفرینی صورت میگیرد. در این پژوهش برای اولین بار تأثیر حاکمیت قانون و کنترل فساد (عوامل نهادی رسمی) و همچنین ترس از شکست و درک قابلیت کارآفرینانه (عوامل نهادی غیررسمی) بر کارآفرینی و نتیجه این تأثیر بر رشد اقتصادی کشورهای درحالتوسعه منا طی دوره زمانی (2015-2008) مورد مطالعه قرار گرفته است. با استفاده از دادههای تابلویی و روش حداقل مربعات سه مرحلهای (3sls) این نتایج بهدست آمد که حاکمیت قانون و کنترل فساد تأثیر مثبت و معنادار و ترس از شکست رابطه منفی و معنادار بر کارآفرینی دارند. همچنین درک قابلیت کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنادار بر کارآفرینی نداشته و در نهایت کارآفرینی بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت داشته است.<br /> <strong>طبقهبندی </strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong> O11، O17،O43https://jte.ut.ac.ir/article_70078_3b4824531d220ee279ce815eed057056.pdfدانشگاه تهران - دانشکده اقتصادفصلنامه تحقیقات اقتصادی0039-896954120190321The Effects of Oil Revenues Shocks on Households’ Consumption Expenditures in Iranاثر شوکهای درآمدهای نفتی بر مصرف خانوارها در ایران2332517007910.22059/jte.2019.264462.1007993FAمحمدمولاییدانشیار گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سیناعدیعلیدانشگاه بوعلی سینا همدانJournal Article20180826The main purpose of this study is to study the effects of oil revenues shocks on household consumption in the economy of Iran over period 1973-2014. In order to achieve this goal, firstly, the positive and negative shocks of oil prices have been extracted using the Hodric-Prescott (HP) approach. Subsequently, by applying the Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) method and using the error correction pattern (ECM), the effects of oil revenue shocks on household consumption in the long run and in the short run are estimated. The results of the long-run model estimation show that in the long run, the positive and negative shocks of oil revenues had a significant positive and negative effect on household consumption, respectively. In the short run, the positive and negative shocks of oil revenues are not significant. So, the Iranian households’ consumption is affected by positive and negative shocks in the long run. The spillover of oil revenues increases the liquidity and false demand for goods and services in Iran. Thus, the targeted spending of oil revenues and the allocating it for investments decrease the liquidity and inflation and avoid the false demand of Iranian households. <br /><strong>JEL Classification</strong>: C23, C32, E 21هدف از این مطالعه بررسی اثر شوکهای درآمدهای نفتی بر مصرف خانوارها در ایران طی سالهای 1393-1353 میباشد. برای این منظور، ابتدا شوکهای مثبت و منفی قیمت نفت با استفاده از رویکرد هودریک - برسکات (HP) استخراج میشود. سپس با بهکارگیری روش حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS)و استفاده از الگوی تصحیح خطا (ECM) اثر شوکهای درآمدهای نفتی بر مصرف خانوارها در بلندمدت و کوتاهمدت مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. نتایج تخمین بلندمدت نشان میدهد که در بلندمدت شوکهای مثبت و منفی درآمدهای نفت به ترتیب اثر مثبت و منفی معنیدار بر مصرف خانوارها داشته است؛ درحالیکه در کوتاهمدت شوکهای مثبت و منفی درآمدهای نفت معنیدار نیست. بهعبارت دیگر مصرف خانوارها در ایران در بلندمدت متأثر از شوک مثبت و منفی درآمدهای نفتی است. سرریز درآمدهای نفتی در جامعه منجر به افزایش نقدینگی و تقاضای کاذب برای کالاها و خدمات میگردد. بنابراین، هدفمند کردن هزینه درآمدهای نفتی و تخصیص آن به سرمایهگذاریهای تولیدی در کاهش نقدینگی و تورم و اجتناب از تقاضای کاذب مصرفی مؤثر است.<br /> <strong>طبقهبندی</strong><strong><em> </em></strong><strong>JEL</strong><strong>:</strong>C23،C32 ،C33 ،E21https://jte.ut.ac.ir/article_70079_7508f8e18a5da631309a2b2abca12711.pdf