این مقاله در صدد یافتن پاسخ برای پرسشهای زیر است:
1- چه رابطه ای بین فرهنگ و توسعه اقتصادی وجود دارد؟
2- فرهنگ توسعه دارای چه ویژگیهایی است؟
3- آیا اسلام با فرهنگ توسعه یا به عبارت دقیقتر با عوامل فرهنگی موثر بر توسعه اقتصادی در تعارض است؟
از آنجایکه پاسخ به سوالات فوق تا اندازه زیادی به تعاریف ما از فرهنگ ، توسعه و اسلام بستگی دارد لذا ابتدا به این موضوع پرداخته شده است. برای پی بردن به رابطه فرهنگ و توسعه اقتصادی ، رابطه فرهنگ و اقتصاد و سپس روابط خاص فرهنگ و توسعه و عوامل فرهنگی موثر بر توسعه اقتصادی را بررسی و به این نتیجه رسیده ایم که عواملی چون نگرش معقول نسبت به دنیا ، اعتقاد به حاکمیت علم، اعتقاد به آزادی اندیشه، اعتقاد به برابری انسانها و اعتقاد به توسعه و ... از جمله عناصر فرهنگی لازم برای شروع و تداوم توسعه است. در آخر ضمن بررسی دیدگاه اسلام درباره تک تک عناصر مذکور باین نتیجه رسیده ایم که تعالیم اسلام با عوامل مذکور در تعارض نیست و عناصر مساعدی در آن وجود دارد که همه توسعه برانگیزند، ازجمله، فرهنگ کار، حرمت اسراف ،مبارزه با خرافات، اعتقاد به جامعه آرمانی، دعوت بعه تعقل، مذمت فقر مالی، رعایت نظم، اعتقاد مسلمانان به داشتن قدرت و عزت و دهها عنصر دیگر.